/90

طلوع، سال ششم، تابستان 1386، شماره 22، ص142

 

« انا انزلنا قرآنا عربیاً لعلکم تعقلون».[1]

 

« ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله وخاتم النبیین». [2]

 

بحث از وحی و خاتمیت از مباحث مهم کلامی است که هر چند اشاراتی پیرامون آن در آثار متکلمان، فلاسفه و عرفا می توان یافت، اما این بحث به طور مستقل و صریح در آثار پیشینیان مطرح نبوده است، بلکه طرح و شکوفایی آن را در دوره معاصر و بیشتر توسط روشنفکران دینی شاهد هستیم. در این میان، بیش از همه ، استاد مطهری درباره این موضوع بحث و بررسی کرده است. آنچه در این نوشتار می آید ، تحلیلی از دیدگاههای استاد مطهری در باب وحی و ختم نبوت است. همچنین در این مقاله، با استفاده از اندیشه های ایشان، نظریات برخی از نواندیشان دینی معاصر به ویژه اقبال لاهوری را در زمینه وحی و خاتمیت نقد و بررسی خواهیم کرد.

 

سرشت وحی (دیدگاه آسمانی و دیدگاه زمینی)

 

به طور کلی می توان گفت در باب سرشت وحی دو دیدگاه زمینی و آسمانی وجود دارد. دیدگاه زمینی که محصول دوره جدید (مدرنیته) است، درصدد طبیعی، این جهانی و غیر ماورایی کردن همه پدیده ها و از جمله وحی است و با نگاهی طبیعت باورانه به تحلیل و تبیین پدیده ها می پردازد.

 

اما بر اساس دیدگاه آسمانی، همه چیز، آسمانی، آن جهانی و فوق طبیعی است و باید پدیده ها را با نگرش مافوق طبیعی تحلیل و بررسی کرد؛ تبیین پدیده ها در پرتو قوانین فوق طبیعی صورت می پذیرد و کوششی در جهت رویه طبیعی حوادث انجام نمی شود. ما در تحلیل پدیده ها باید به ابعاد و جنبه های مختلف آنها، به خصوص دو بعد طبیعی و فراطبیعی، توجه کنیم. یک سونگری، یا به تعبیر پدیدارشناسان(فنومنولوژیستها) «تحویل انگاری» (Reductionism)، یکی از آفات و آسیبهای مهمی است که برخی از اندیشمندان و دین پژوهان دچار آن می شوند. تحلیل تک بعدی پدیده ها، و غفلت از ابعاد دیگر آنها، رهزن اندیشمندان غربی و شرقی بوده است. خطای تحویل انگاری در دین پژوهی راهزن تر است، چرا که دین و مسائل دینی کثیرالاضلاع و دارای ابعاد گوناگون هستندو دو رویه الهی و بشری را با هم دارند و لذا رؤیت یک ضلع و انکار سایر اضلاع موجب خطای تحویل گرایی (یا به تعبیر منطق دانان، «مغالطه کنه و وجه») می شود؛ همچنان که دین به اخلاق فرو کاسته شده، یا منحصر در بعد شریعتی شده، یا به ایدئولوژی تنزل داده شده و گاهی به تجربه دینی تحول داده شده است. از آنجا که دین حلقه وصل آسمان و زمین، خدا و انسان است، هر گونه تحلیل و تبیین در باب مسائل دینی باید به هر دو بعد الهی و انسانی آن توجه کند و هر دو جهت طبیعی و فوق طبیعی آن را بررسی نماید.[3]


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری