/90

مجله پژوهش های قرآنی ، بهار و تابستان 1378 ، شماره 17 و 18، ص 209

___________________________________________

 

همانا قرآن در ظاهر، چشمنواز و در باطن، ژرف است، شگفتیهای آن نابود نمیشود و نكتههای آن پایان نمییابد. اكنون ما در این پژوهش كوتاه و گذرا، سعی خواهیم كرد تا گوشهای از سعی مشكور آن فرزانه را در راه تبیین و تفسیر قرآن، مورد توجه قرار دهیم و بدینگونه سپاس خویش را بهجا آوریم.

 

امكان فهم قرآن و بهرهوری از معارف آن

در میان مذاهب كلامی و فقهی اهل سنت، اشاعره و اهل حدیث به ویژه حنابله دستیابی به درك و تفسیر قرآن را نه ممكن میدانند و نه جایز میشمارند، بلكه تنها تلاوت و قراءت قرآن را برای مسلمانان، كافی میشمارند.

 

سفیان بن عیینه، یكی از فقیهان اهل سنت بر این اعتقاد بود كه: «هرجا خداوند خودش را در قرآن توصیف كرده، نباید تفسیر شود و نباید دربارهء آن بحث كرد؛ تفسیر اینگونه آیات، تلاوت و سكوت دربارهء آنها است. » «2» دربارهء مالك بن انس (از فقیهان چهارگانهء عامه) در این زمینه اظهار داشته است: «شخصی از مالك دربارهء آیهء «الرحمن علی العرش استوی» سؤال كرد؛ وی آنچنان خشمناك شد كه هرگز دیده نشده بود، عرق به چهرهاش نشست، جمع حاضر همه سرها را به زیر افكندند، پس از چند لحظه مالك سر برداشت و گفت: چگونگی استواء خدا بر عرش، نامعلوم و اعتقاد به آن واجب و سؤال هم بدعت است. » «3» آنگاه پرسشكننده را مخاطب قرار داد و گفت: تو كه چنین پرسشهایی میكنی میترسم گمراه شده باشی، سپس دستور داد او را از جلسه اخراج كنند. «4» جمله «الكیفیة مجهولة و السؤال بدعة» در میان اهل حدیث عامه، در پاسخ پرسش از «كیفیت استوای خدا بر عرش»، بسیار شایع و معروف بود. این جمله از احمد بن حنبل یكی دیگر از پیشوایان مذهبی اهل سنت نیز نقل شده است. «5»

 

شبلی نعمان مینویسد: «رویه محدثان و فقیهان این بود كه جز با همكیشان خود، با اهل هیچ كیش و مذهبی معاشرت نمیكردند، جهت آن، یكی این بود كه آنها معاشرت با غیر را نیكو نمیدانستند و با جستجوی احادیث و تفحص و تحقیق در نقل و روایت، مجال


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری