/90

مجله قبسات ، زمستان 1382 و بهار 1383 ، شماره 30و31، ص 24

______________________________________

 

تاریخ و نهضت های اجتماعی در آن دوره بوده است؛ امّا فلسفه تاریخ فی حدّ ذاته و قطع نظر از لزوم پاسخگویی به شبهاتی كه در این زمینه مطرح است نیز ارزش دارد و فلسفه تاریخ از نظر قرآن و بیان سنّت های حاكم بر تاریخ و جامعه، بخشی از معارف اسلامی را تشكیل می دهد.

 

بدیهی است كه پرداختن به همه اندیشه های استاد مطهری در این موضوع، مستلزم نگارش یك كتاب است. ما در این مقاله، برخی آرای آن متفكّر شهید در این زمینه را ذكر می كنیم كه یا خود آن آرا نو و ابداعی است یا بیان و تقریر آن جدید است.

 

1. اجتماعی بودن انسان

می دانیم كه این مسأله از دیرباز برای دانشمندان مطرح، و ارسطو معتقد بوده است كه انسان مدنی بالطّبع است. «مدنی» در لغت به معنای «شهری» است؛ ولی چون در یونان قدیم زندگی دولت شهری رواج داشته و هر شهری جامعه ای مستقل بوده، شهری زیستن، با اجتماعی زیستن مساوی بوده و «مدنی» كه به «مدینه» منسوب است و مدینه ترجمه City در زبان لاتین است، به معنای «اجتماعی» استعمال می شده است؛ پس «انسان مدنی بالطّبع است»؛ یعنی اجتماعی بالطّبع است.

 

پرسش این است كه آیا انسان، بالطّبع اجتماعی است یا چنین نیست؟ در صورتی كه بگوییم انسان بالطّبع اجتماعی نیست، دو نظریه رخ می نُماید، و در صورتی كه معتقد باشیم انسان بالطّبع اجتماعی است نیز دو نظریه پیدا می شود. ما این نظریات را ذكر، و نظریه خاص استاد مطهری را مشخّص می كنیم.

 

أ. انسان به حسب قرارداد اجتماعی است: ژان ژاك روسو، دانشمند فرانسوی قرن هجدهم میلادی، در كتاب قرارداد اجتماعی معتقد شد كه انسان به حسب طبع خود، انفرادی، و به حسب قرارداد، اجتماعی است. در واقع، روسو جامعه انسانی را نظیر شركت تجاری یا مؤسّسه فرهنگی می داند كه شریكان براساس قرارداد، اجتماعی را تشكیل می دهند و این اجتماع كوچك، اجتماعطبیعی ای نیست كه در طبیعت آن ها ریشه داشته باشد؛ بلكه آن را با اندیشه و انتخاب و بر پایه هدف های مشترك پدید آورده اند. مطابق نظر روسو، انسان به حسب طبع منفرد است؛ ولی چون موجود عاقل و متفكّر است و سود و زیان خود را حساب می كند، زندگی اجتماعی را انتخاب كرده است.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری