/90

فصلنامه پژوهش های فلسفی  كلامى، شماره 26، ص 121

_________________________________

 

    یك معنا و یك اعتبار از مورد حركت عبارت از بودن چیز متحرك میان مبدأ و منتها، به گونهای كه هر یك از حدود فرضی مسافت در نظر گرفته شود، متحرك در لحظة پیش و در لحظة پس از آن در آن حد وجود ندارد. حركت بدین معنا یك حالت بسیط، ثابت و غیر قابل تقسیم است. این اعتبار از حركت، حركت توسطیّه نامیده میشود. معنای دیگر حركت عبارت است از بودن چیز متحرك میان مبدأ و منتها، به گونهای كه نسبتی به هر یك از حدود فرضی مسافت دارد، حدی را رها كرده و به حدی دیگر میرسد، حدودی كه هر كدام فعلیت قوّة پیش از خود، و قوّة فعلیت پس از خود هستند. حركت بدین معنا مستلزم قابلیت انقسام به اجزا، گذرا و تدریجی بودن است، و نیز اجزای آن پخش بوده و تحقق جمعی و همزمان آنها ناممكن است این معنای از حركت، حركت قطعی نامیده میشود.

 

 

این دو اعتبار و معنا از حركت، هر دو، در خارج تحقق دارند، به دلیل آنكه هر دوی آنها بر خارج قابل انطباقاند، بدین معنا كه حركت یك نسبتی با مبدأ و منتها دارد، كه نه اقتضای انقسام دارد و نه سیلان و گذر و نیز یك نسبتی با مبدأ و منتها و حدود مسافت دارد كه اقتضای سیلان وجود و انقسام در آن هست.

چگونگی انطباق و ارتباط اشیا با زمان گوناگون است. حركت قطعی، بدون واسطه بر زمان منطبق میشود، و اجزای آن به تبع اتصاف اجزای زمان، به تقدم و تأخر، و پیشی و پس متصف میشوند. پدیدههای لحظهای كه وجودشان دفعی است، مانند رسیدن، رها كردن، پیوستن و گسستن، بر «آن» منطبق میشوند. حركت توسطیّه بهواسطة حركت قطعی بر زمان منطبق میشود، و با آن ارتباط مییابد. و پیشتر روشن شد كه تصویر توسطیّه از زمان، كه آن سیّال نامیده میشود و راسم امتداد زمانی است، یك تصویر پنداری و مجازی است، چرا كه زمان كمیتی است كه ذاتاً منقسم است. اما باید دانست كه مقایسة آن سیال با وحدت كه با تكرارش عدد را میسازد، و نقطه كه باسیلان و حركتش خط را بوجود آورد، قیاس بجا و درستی نیست، زیرا وحدت خودش عدد نیست و فقط با تكرارش عدد را میسازد،


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری