/90

مجله آینه معرفت ، تابستان 1383 ، شماره 3 ، ص 52

______________________________

 

(واجب الوجود)،میباشد.گرچه این مكاتب فلسفی از نظر متدلوژی با یكدیگر تفاوتهایی دارند،مشاء با رویكرد عقلانی و با تكیه بر روش تعقلی به كندوكاو پیرامون هستی میپردازد و وجه غالب آن،بررسی مسائل هستی با خردورزی میباشد،ضمن آن كه از دو منبع دیگر معرفت،یعنی از باطن وحی نیز غفلت ننموده است.مكتب اشراق نیز در كنار خردورزی بر روش شهود و تصفیه باطن به صورت توأمان تأكید ورزیده است و در مواردی نیز اندیشههای فلسفی خود را به آیات قرآن مستند ساخته و با بهرهگیری از آبشخور وحی به این اندیشهها صبغه وحیانی بخشیده است.حكمت متعالیه صدرایی نیز میكوشد با پیوند عرفان،قرآن و برهان به شناخت حقایق نظام هستی بپردازد.بنابراین توجه به عنصر وحیانی را-با چشمپوشی از میزان شدت و ضعف حضور آن-میتوان وجه مشترك همه این مشارب فلسفی قلمداد كرد.

 

یكی از وجوه اساسی تمایز فلسفه اسلامی از فلسفههای مادی،گستره حوزه معرفتی این فلسفه است؛بدین معنا كه فلسفه مادی انحصارگرا است و واقعیت و هستی را به ماده منحصر میداند،اما فلسفه الهی شعاع دایره هستی را فراتر از ماده میداند(مطهری،علل گرایش به مادیگری،ص 12 و 13)و این ویژگی در واقع ریشه در آیات وحیانی دارد.

 

نظر به آنچه گفته شدهایم نوشتار به بررسی تأثیر قرآن،معارف الهی و سخنان ائمه معصومین(ع)بر اندیشههای فلسفی از منظر شهید مطهری،فیلسوف و اندیشمند معاصر، میپردازد.

 

مخالفت با خردورزی در حوزه معارف عقلی دین

آیا حقایق ماورای طبیعت اثبات پذیراند؟در صورت اثبات پذیری تا چه میزان میتوان آنها را شناخت؟آیا خرد آدمی توانایی رهیابی به افقهای مافوق طبیعت را دارد یا خیر؟

 

با توجه به این كه برخی متفكران اندیشه ورزی را در حوزه فرا طبیعی دشوار و یا


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری