مجله حكومت اسلامی ، سال نهم ، شماره اول ، ص 271
_______________________________
«آزادی» مفهومی است اثباتی، به معنای عصیان و تمرد در برابر هر مانع ومحدودیتی برای تكامل انسان; كه همین معنا خاستگاه ارتباط آزادی و شجاعت و رابطه آزادی و جهاد - به مفهوم صحیح آن; یعنی دفاع از حیثیت انسانی - است
لحاظ كردن آزادی نه به عنوان امری پیشتر موجود، بلكه به عنوان امری بایسته تحصیل است كه نیازمندی ناگزیر آن به روحیه عصیان و تمرد به وضوح آشكار میگردد: «فمن یكفر بالطاغوت و یؤمن بالله» (2) ; پس در حقیقت، روح آزادی یك روح اثباتی است
انسان از آن رو كه مسؤول ساختن خود میباشد نیازمند به عصیان و تمرد و نیز تسلیم و انقیاد است; وگرنه صرف برطرف كردن مانع، بدون وجود شور وعشقی برای حركت كفایت نمیكند
كلمه طیبه «لا اله الا الله» كه مشتمل بر دو ركن مثبت و منفی آزادی خواهی استشعار انسان به لحاظ مسؤول بودن وی است دو مؤلفه این شعار، كاملا به هم پیوسته و تفكیك ناپذیر میباشند; تا آن سلب و عصیان نباشد، این ایجاب و تسلیم هم پدید نمیآید و نیز به عكس، آن نفی و سلب كه عبارت است از روح آزادی واقعی، بدون اتكا به آن اثبات و ایمان میسور نیست و نیز تا «الا الله» به عنوان تكیه گاهی عظیم برای روح بشر اتخاذ نشود، نه تنها دعوی آزادی و عصیان و تمرد و نفی وسلب چیزی جز دروغ نمیباشد، بلكه بیتردید چنان آزادیای جز اسارت نیست (3)
دو مؤلفه منع آزادی
1 اتخاذ هر یك از شیوههای خارج كردن رقیب از صحنه مانند حبس، تبعید، ..در راستای منع آزادیهای فكری، اجتماعی، سیاسی و ..
2 هر گونه استثمار و بهره كشی با استفاده از زور و حیله