• لیست فهرست خالی می باشد
/90

اندیشه، سال سوم ،شماره نهم، ص 141

وسطی و نیز در دوره رنسانس و اصلاحات دینی، در حاشیه قرار گرفت ولی در اواسط قرن هفدهم رونق گذشتهاش را باز یافت و پس از آن، قریب 200 سال موقعیت برجسته خود را حفظ کرد. اما در عصر حاضر، ماهیت و جایگاه آن در میان رشتههای فلسفی زیر سوال رفته است.6 در این دوره، نه از سوی الهیدانان و نه از سوی فیلسوفان جدی گرفته نشد. فیلسوفان به خاطر نبود پختگی و مهارت فلسفی در نوشتههای این حوزه، به الهیات فلسفی ایراد گرفتند. از سوی دیگر، الهیدانان نیز تمایل کمی به الهیات فلسفی و عقلی نشان داهاند. زیرا تلاش هایی که در تحلیل و استدلالهای دقیق به کار گرفته شده بود، هیچ گونه ارتباطی با موضوعات و مسائل مورد علاقه و پویای الهیدانان نداشت. آنها سخت سرگرم تلفیق و منسجم کردن اندیشه دینی با حیات اجتماعی معاصر بودند. اما در طی 25 سال اخیر این وضعیت تغییر یافته است. فیلسوفانی که که مهارت فنی آنها کاملاً شناخته شده بود شروع به نوشتن آثار بسیار خوب فلسفی درباره موضوعات الهیات نمودند.(7)

 

الهیات / کلام فلسفی اسلامی

در جهان اسلام هم، از قرن هفتم هجری بدین سو، تلفیق الهیات / کلام با فلسفه به وسیله خواجه نصیر الدین طوسی بنا نهاده شد و از این جاست که وی را بنیانگذار .کلام فلسفی. اسلامی گفتهاند که کتاب .تجرید الاعتقاد. او نقطه عطفی در این زمینه بود. .کلام فلسفی. در فرهنگ اسلامی همانند .الهیات فلسفی. درفرهنگ مسیحیت، فصل مشترک علم کلام و فلسفه است که با استفاده از روش تعقلی و فلسفی، در تبیین، تحکیم و توجیه اعتقادات دینی اسلامی تلاش میکند. بنابراین کلام فلسفی از حیث روش به قلمرو فلسفه و از حیث غایت به قلمرو علم کلام تعلق دارد.

شهید مطهری هم بر آن است که بعد از خواجه نصیرالدین طوسی سرنوشت کلام به کلی تغییر کرد و بیشتر صبغه فلسفی به خود گرفت، یعنی تا حد زیادی کلام را از سبک حکمت جدلی به سبک حکمت برهانی نزدیک کرد و در دورههای بعد نیز کلام به کلی سبک جدلی خود را از دست داد. در حقیقت .کلام. استقلال خود را در مقابل .فلسفه. از دست داد. فلاسفه شیعی متاءخر از خواجه، مسائل لازم کلامی را در فلسفه مطرح کردند و با متد فلسفی آنها را تجزیه و تحلیل کردند و از متکلمین که با سبک قدیم بحث میکردند موفقتر بودند. مثلاً صدر المتاءلهین یا ملا هادی سبزواری گر چه در زمره


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری