/90

 

علوم سیاسی، سال چهارم، شماره سیزدهم، بهار80، ص181

 

زمان ما بسیار کارساز و آموزنده است به نحو مطلوب عرضه گردد. در این مقاله سعی داریم بخشی از اندیشه سیاسی ایشان را ذیل عنوان «حق» تشریح و تبیین کنیم.

فلسفه حق

 

ما چه حقوقی برای عموم انسانها قائلیم؟ براساس چه مبنایی آنها را ذیحق میدانیم؟ معضل تقابل میان حقوق فردی و مصالح نوعی اجتماعی را چگونه حل میکنیم؟ میان حق و مسؤولیت (تکلیف) چه نسبتی برقرار است؟ آیا جمع میان حقوق طبیعی و اعتقاد دینی امکانپذیر است؟ حقمداری مبتنی بر جهانبینی اسلامی چه تفاوتهایی با حقمداری مبتنی بر انسانشناسی اومانیستی رایج دارد؟

 

اینها نمونه سؤالاتی است که بنا داریم با توجه به آثار مکتوب آیةاللّه مطهری قدسسره بدانها پاسخ گوییم.

تعریف حق

 

منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوهای است که برای شخص در نظر گرفته شده و براساس آن او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظفند این شؤون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند.

 

در نظر آیةاللّه مطهری حق به این معنا ویژگیهایی دارد که میتواند معرّف آن باشد و آنرا از مقولههای قریبالمعنا، مثل حکم، ملک و تکلیف جدا سازد، از قبیل:

 

حق امری اعتباری و مربوط به ظرف عمل انسان است. اعتبار آن مانند هر اعتبار دیگری (از قبیل ملکیت) در جایی صورت میگیرد که مورد اعتبار وجود حقیقی نداشته باشد و آثار مقصود از اعتبار تکویناً مترتب نشده باشد.

 

حق «له» است، برخلاف تکلیف که «علیه» است، یعنی در آن یکی از خواستهها و حوایج بشر لحاظ شده است و نوعی ارفاق و امتیاز برای شخص به حساب میآید.

 

حق به فعل (یک نوع فعل تسبیبی) تعلق میگیرد، برخلاف ملک که به عین تعلق میگیرد، لکن حق صرفاً اباحه شرعی نیست، بلکه اختیار و صلاحیتی قانونی است در مورد کارهایی که باید آثاری بر آنها مترتب گردد یا آثار مترتب اولیه رفع شود.

 

زمام امر حق به دست صاحب حق است؛ از این رو برخلاف ملک و حکم قابل اسقاط یا اعراض است،


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری