/90

قبسات ،سال نهم، زمستان 1382،ص 34

 

 

در آخر، مؤلّف، نظریه شهید مطهری را در حوزه فرا اخلاق را مطرح میكند تا در پرتو نظریات دیگر اتقان و استحكام آن هرچه بیشتر آشكار شود.

 

واژگان كلیدی: خدا، فلسفه اخلاق، حكمت عملی، شهید مطهری، فرا اخلاق، اخلاق دستوری، خوب و بد،باید و نباید، احكام اخلاقی، عقل عملی، اخلاق وظیفهگرایانه، اخلاق غایتگرایانه.

 

این مقال بر آن است تا مسائل مهمّ فلسفه اخلاق و به تعبیری حكمت عملی را از دیدگاه شهید مطهری مورد بحث و بررسی قراردهد.

 

یكی از حوزههای مهم و سرنوشتساز حِكمی و فكری، حوزه فلسفه اخلاق است. به طور معمول از قدیم، بحث فلسفه اخلاق میان اندیشهوران و فیلسوفان مهم، مطرح بوده است. فلسفه اخلاق شامل دو شاخه و بخش اصلیاست: 1. اخلاق دستوری؛ 2. فرا اخلاق. شهید مطهری در هر كدام این بخشها، نظری خاص و مستقل دارد كهمیتوان در كنار نظریّات مهم دیگر به آن اشاره كرد؛ امّا قبل از پرداختن به این بحث، برای روشنی جایگاه فلسفه اخلاق بین علوم و همچنین مباحث مهم آن، ذكر نكاتی لازم است.

 

فیلسوفان از قدیم، حكمت یا فلسفه را به دو بخش تقسیم میكردند: حكمت نظری و حكمت عملی. شهیدمطهری حكمت نظری و عملی را چنین تعریف میكند:

 

حكمت نظری عبارت است از علم به احوال اشیا آنچنان كه اشیا هستند یا خواهند بود؛ ولی حكمت عملی عبارت است از علم به این كه افعال بشر چگونه و به چه منوال خوب است و باید باشد و چگونه و به چه منوال بد است و نباید باشد. خلاصه آن كه حكمت نظری از«هست»هاو «است»ها سخن میگوید و حكمت عملی از «باید»ها و «شاید» و «نشاید»ها [و«خوبها» و «بدها»] (مطهری، 1379: ص 178).

 

حكمت نظری به الاهیات و ریاضیات و طبیعیات و حكمت عملی به اخلاق و تدبیر منزل و سیاست جامعه تقسیم میشود؛ امّا امروزه، وقتی از اخلاق و فلسفه اخلاق سخن به میان میآید كل مباحث حكمت عملی را شامل میشود. و همچنینحكمت عملی در معنا و اصطلاح متعارفش، بخشی از معنای فلسفه اخلاق را تشكیل میدهد؛ چون اخلاق دستوری، همان مباحث حكمت عملی است و بر آن است تا با تحلیل عقلانی روشن كند كه بر اساس چه معیارها وملاكهایی،

 

 

 


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری