مجله فقه ، سال یازدهم ، شماره سی و نهم ، ص 4
_____________________________
براى او برخلاف بسیارى دیگر در چارچوب ذهنیت هاى منسجم فلسفى و دقت هاى موشکافانه کلامى شکل مى گرفت. مطهرى به معناى دقیق کلمه، داراى جهان بینى بود. نقطه قوت جهان بینى او را تنقیح یافتگى، خودآگاهانه بودن و فراگیرى آن تشکیل مى داد. هرچند مطهرى همچون هر فیلسوف دیگرى از ابتدا خویش را دربند قیود و تعاریف پیش ساخته و کلیشه اى محصور نمى کرد و نگاههاى آزادمنشانه و معرفت جویانه به مباحث مورد بررسى مى افکند؛ ولى حاصل این شیوه مطالعه براى مطهرى نوعى تعهد به خداجویى و معنایابى در سطر سطر زندگى را سبب شده بود.
از جمله بنیادى ترین انتظارات از هر فیلسوف موفق، برخوردارى از یک جهان بینى مشخص است؛ شکل گیرى این وضعیت در ذهنیت شفاف و ابهام گریز مطهرى، خصلتى تحرک بخش و پویا به اندیشه وى در شناسایى جهان و سپهرهاى معنایى آن مى بخشید که رسالتمندى انسان، غایت مدارى او، مسئول و پاسخگو بودنش در بالاترین حد و فراخ ترین دامنه از مشخصه هاى آن مى باشد. انسان مطهرى نه یک ابزار مکانیکى که مجموعه اى از کرامتها، نیازمندى ها و پیوندهاى ناگسستنى با آفریدگار را شامل مى گردد که در عین حال پاسخگوى رفتارهاى خویش در پیشگاه خداوند است.
بى گمان جهان بینى یک فرد در نهانخانه ذهن وى محدود نمى ماند و همچون روحى سیال به درون اندیشه هایش حلول مى کند. بر این اساس شکل گیرى نگاه مطهرى به فقه را نمى توان مجرد از دنیاى معنایى و عالم ذهنى وى که براساس یک جهان بینى فراگیر توحیدى سامان یافته بود، ارزیابى نمود. از این جا مى توان گفت فقه مطهرى متناسب با جهان بینى فعال و هدفمندگرایانه او فقهى پرسشگر، نظریه پرداز و کارامد براى عرصه حیات اجتماعى بوده است.
2. موقعیت محیطى ـ اجتماعى مطهرى
حضور مطهرى در ادبیات دوران خویش هنگامى اتفاق افتاد که تهاجم هایى به سمت دین شکل گرفت. دوره وى با طرح سخنان دین گریزانه و معنویت ستیزانه آمیخته بود. در این دوران رویکردهاى مارکسیستى از شریعت چهره اى منفى ترسیم کرده بودند؛ چهره اى که نه تنها خطى از مشروعیت را در خود نداشت؛ که فراتر از آن به مثابه عاملى منفى جوامع را گرفتار پذیرش جمود و رکود مى نمود. این در حالى اتفاق مى افتاد که در نگاه دقیق مطهرى دین، انکارناپذیرترین جریان و کارآمدترین عامل در حیات فردى و