/90

فقه، سال یازدهم، سی ونهم، ص289

 

    موارد خاصی از هم بگسلد كه آن موارد از این شمار است: طلاق و فسخ به دلیل وجود عیب.

 

 

طلاق اختصاص به مرد دارد، ولی فسخ به دلیل وجود عیب اختصاص به یك طرف ندارد و هر یك از دو طرف می توانند با استناد به آن، فسخ عقد را بخواهند. با وجود این، درباره تعداد عیوب و این كه آیا عیوب مختصّ زن است یا مرد و یا آن كه به هر دو اختصاص دارد، اختلاف نظر بسیار است.

آیا عیوبی كه در باب نكاح مطرح می شود، حصری است یا تمثیلی؟ به دیگر سخن، آیا عیوب نكاح به همان موارد برشمرده شده، منحصر می شود یا می توان شمار دیگری را بدان افزود، بویژه آن كه امروزه بیماری های تازه ای شناخته شده كه در گذشته ناشناخته بوده و درمان ناپذیری آنها نیز تاكنون مسلّم دانسته شده است. بنابراین، آیا می توان ابتلای به بیماری های درمان ناپذیری چون ایدز و سرطان را نیز عیب دانست و در واقع، آیا دامنه عیوب به این بیماری ها نیز تسرّی می یابد و ابتلا به این دسته از بیماری ها موجب فسخ می شود؟ آن گاه دامنه این تسرّی تا كجاست؟ آیا ابتلا به هر بیماری را عیب می توان دانست؟

البته پاسخ به پرسش نخستین مهم ترین و بنیادی ترین موضوع مورد بحث این نوشتار است و پاسخ گویی به پرسش دوم خود جای دیگری را می طلبد، ولی درباره پرسش نخست باید گفت: پاسخ گویی به این پرسش، مستلزم افكندن نیم نگاهی به فقه مذاهب و نیز بازخوانی منابع و دیدگاه هاست تا بدین وسیله، حكمی شایسته به دست آید. در این راستاست كه تلاش می شود تا با استفاده از مبانی اجهادی شهید مطهری، نمود بحث دوچندان گردد.

فقیهان شیعه و اهل سنّت، از دیرباز به بررسیِ حصری یا تمثیلی بودن عیوب موجبِ فسخ نكاح پرداخته اند؛ هر دسته به راهی رفته اند:


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری