/90

فصلنامه اندیشه صادق، شماره 6،ص 22

عدالت اجتماعی از دیدگاه متفكر شهید مرتضی مطهری

طغیانی، مهدی؛

چکیده:

عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است كه قرآن كریم آن را به عنوان یكی از هدف های بعثت انبیاء بیان فرموده است. از دیدگاه شهید مطهری معنی حقیقی عدالت اجتماعی یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آن را محترم بشمارند رعایت حقوق افراد و اعطا کردن حق به ذی حق آن است. استاد پس از بحث درباره این حقوق، عدالت با تعریف صحیح را این می دانند که مساوات درباره قانون صورت گیرد یعنی افراد بشر را به یک چشم نگاه کنند. قانون بین افراد تبعیض قائل نشود بلکه رعایت استحقاق ها را بکند. به عبارت دیگر افرادی که از لحاظ خلقت در شرایط مساوی هستند، قانون باید با آنها با مساوات رفتار کند. اما افرادی که خودشان در شرایط مساوی نیستند، قانون هم نباید با آنها مساوی رفتار کند، بلکه باید مطابق شرایط خودشان با آنها رفتار کند. به نظر وی نسبت میان عدالت فردی و اجتماعی اینگونه است که عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی و عدل الهی زیربنای عدالت فردی است. استاد عدالت اجتماعی را دارای اثراتی می داند که از آن جمله می توان به 1- تأثیر در افکار و عقاید 2- تأثیر در اخلاق فردی 3- تأثیر در رفتار عمومی اشاره کرد.

مقدمه:

    «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و الحكمة و المیزان لیقوم الناس بالقسط»*

عدالت اجتماعی از مفاهیم مقدس و والایی است كه قرآن كریم آن را به عنوان یكی از هدفهای بعثت انبیاء بیان فرموده است. در آیة فوق، قرآن با صراحت به برقراری عدل در میان انسانها اشاره میكند. در این آیه میفرماید: «ما فرستادگان خودمان را با دلایل روشن فرستادیم. میزان، یعنی قوانین و مقررات عادلانه، برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط، برای اینكه همة افراد بشر به عدالت رفتار كنند و اصل عدالت در میان بشر برقرار گردد. بنابراین، مسألة برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و مشترك عمومی همة انبیاء بوده است.[1]

استاد شهید مرتضی مطهری در بحثها و سخنرانیهای خود بسیار به مفهوم عدالت پرداخته و از این حیث میتوان گفت كه این مسأله یكی از دغدغههای فكری ایشان بوده است. برای مثال، ایشان پس از نقل حدیثی از امیرالمؤمنین علی(ع) كه حضرت در آن «عدل» را بر «جود» در اجتماع ترجیح داده و به تمثیل زیبایی برای اهمیت عدالت در اجتماع میپردازد:

«عدل در اجتماع به منزلة پایههای ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به منزلة رنگآمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد بعد نوبت به زینت و رنگآمیزی و نقاشی میرسد. اگر «خانه از پایبست ویران است» دیگر چه فایده كه «خواجه در بند نقش و ایوان» باشد. اما اگر پایه محكم باشد در ساختمان بینقاشی و بیرنگآمیزی هم میتوان زندگی كرد. ممكن است ساختمان فوقالعاده نقاشی خوبی داشته باشد و ظاهرش جالب باشد، اما چون خراب است یك باران كافی است آن را بر سر اهلش خراب كند.»[2]

از طرف دیگر از نظر استاد مبنای بحث عدالت در اسلام را باید در خود قرآن كریم جستجو كرد همچنین وی قرآن را علت اصلی حساسیت مسلمانان نسبت به عدل و پرداختن به آن در حوزههای مختلف اسلامی میداند:

«از نظر ما ریشة اصلی و ریشة ریشههای طرحهای علمی و عملی مسأله عدل را در جامعه اسلامی، در درجة اول، در خود قرآن كریم باید جستجو كرد. قرآن است كه بذر اندیشة عدل را در دلها كاشت و آبیاری كرد و دغدغة آن را چه از نظر فكری و فلسفی و چه از نظر عملی و اجتماعی در روحها ایجاد كرد.»[3]

همچنین استاد معتقد است در قرآن، همه اصول و هدفهای اسلامی از توحید گرفته تا معاد، و از نبوت تا امامت، از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی بر محورعدل استوار شده است.

«عدل قرآن، آنجا كه به توحید یا معاد مربوط میشود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شكل خاصی میدهد و به عبارت دیگر نوعی «جهانبینی» است. آنجا كه به نبوت و تشریع و قانون مربوط میشود یك «مقیاس» و «معیار» قانونشناسی است. به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل كه در ردیف كتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آنجا كه به امامت و رهبری مربوط میشود یك «شایستگی» است، آنجا كه پای اخلاق به میان میآید آرمانی انسانی است، و آنجا كه به اجتماع كشیده میشود یك «مسئوولیت» است»[4]

شهید مطهری با دید حساس و تیزبین خود مانند تحلیل هر مسأله دیگری ابتدا به طرح بحث عدل و پیشینه آن در فرهنگ اسلامی میپردازد، به جدالهای متكلمان و حكما در این باب اشاره میكند و به تعریف و طرح اقسام و شئوون آن میپردازد، و با نگاه نقادانه و موشكافانه خود برداشتهای مكاتب مختلف را از این بحث بیان و نقد میكند و سرانجام نظر اسلام را در مورد مسأله، چگونگی پیاده كردن و اجرای آن و نتایج عدم عمل به آن بیان میدارد. در این مقاله سعی شود تا حد ممكن به بحث عدالت اجتماعی از منظر استاد به ترتیب بپردازیم.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری