/90

آموزش معارف اسلامی، سال چهارم، شماره پنجم، ص4

عنوان مقاله: شهید شمع تاریخ (6) (تاریخچه زندگی آثار و افکار استاد مطهری (ره))

نویسنده : سوزنچی، حسین

اشاره

قسمت ششم و آخرین قسمت از تاریخچهء زندگی،آثار و افکار استاد شهید مطهری(ره)را پیش رو دارید.در این قسمت،با گذری اجمالی به ادامهء فعالیتها و خدمات استاد،تاریخچهء زندگی پر نور ایشان تا مرز شهادت ورق خورده است.

از دیگر سخنرانیهای وی در سال 1354،سلسله مباحث «ربا و بانک»است که با حضور مهندس بازرگان و دکتر بهشتی، در«انجمن اسلامی»ایراد نموده است.

از سوی دیگر در سال 1355،مباحثی دربارهء مارکسیسم را دوباره آغاز کرد که از جمله میتوان به مباحث«نقدی بر مارکسیسم»در قم و«فلسفهء تاریخ»در منزل ایشان در تهران اشاره کرد که هر دو بر مبنای کتابهایی از مارکسیستها صورت پذیرفتند)1(این درسها نیز همانند کتاب«اصول فلسفه»،به نقد مارکسیسم خلاصه نشدند،بلکه استاد مهمترین مبانی فکری خود را دربارهء«جمع اسلام و زمانه»،در این مباحث ایراد کرد.چنان که در درسهای«نقدی بر مارکسیسم»،مباحث مفصلی را دربارهء جاودانگی حقیقت و جاودانگی اخلاق مطرح کرد و در درسهای «فلسفهء تاریخ»(خصوصا در جلد اول)،مبانی نظریهء خود را از حیث فلسفهء تاریخ مستحکم ساخت.

علاوه بر اینها،ایشان از این زمان به بعد،چهار سلسله سخنرانی در باب«فطرت»ایراد کرد که آن را«رام المسائل معارف اسلامی»میدانست.(2)این سخنرانیها بیشتر در مجامعی ایراد میشدند که«منبر رفتن»بر آنها صدق نمیکرد؛زیرا که استاد ممنوع المنبر شده بود؛همچون«مدرسهء نیکان»،«انجمن اسلامی پزشکان»،«حوزهء علمیه قم»و«جلسهء یزدیها».

نظریهء«فطرت»را میتوان مهمترین رکن نظریهء استاد مطهری در باب«جمع سنت و تجدد»و در واقع کبرای استدلال ایشان دانست.استاد روشی را که برای جمع سنت و تجدد قبلا گفته بود،اینگونه شرح میدهد:چنین نیست که تغییرات زمانه،باعث تغییر در همهء احتیاجات و نیازهای انسان شود،بلکه انسان یکسری احتیاجات فطری نیز دارد که دین هم در زمرهء آنهاست و لذاست که تجدد،هیچگاه نمیتواند دین را از صحنهء زندگی بشر کنار بزند(در این باره در فصل آخر مفصلتر توضیح خواهیم داد)

.به هرحال،ایشان که به اعتراف خود از سالها قبل متوجهء اهمیت مسأله فطرت شده بود،در سالهای اواخر عمرش کوشید تا نظریهء نسبتا منسجمی در این باب ارائه کند.هرچند عدم انتشار بخش عظیمی از این مباحث،امکان داوری دربارهء نظریهء ایشان را بسیار دشوار میکند.

در همین سال،در پی برخوردهایی که بین ایشان و آقای آریانپور که گرایشهای مارکسیستی شدیدی داشت،پیش میآید،وی از«دانشکدهء الهیات»استعفا میدهد و حوادثی پیش میآید که باعث ورود بیشتر ایشان به عرصهء سیاست میشود. از معدود کارهای علمی سالهای بعد ایشان که به جای مانده است،غیر از ادامهء درسهای مربوط به مارکسیسم،یا شرح «مبسوط منظومه»،درسهای«شناخت»در کانون«توحید تهران» و نگارش مجموعهء بسیار مهم«مقدمهای بر جهان بینی اسلامی»(3) را میتوان نام برد.

اینک،بد نیست که به اوضاع و احوال سیاسی این زمان و نحوهء ورود استاد مطهری به صحنهء سیاست نگاهی بیندازیم.قبلا دیدیم که در سالهای 50 تا 55،جو اختناق در ایران بسیار شدت گرفته بود.سال 1355،در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا (برای شال 1356)،دموکراتها بر جمهوری خواهان پیروز میشوند و میدانیم که دموکراتها عموما منتقد شاه و سیاستهای خرید تسلیحاتی وی بودند و این باعث ناراحتی شاه بود.اما چیزی که بسیار شاه را ناراحت میکرد،این بود که نامزد آنها،جیمی کارتر،به عنوان تاکتیک تبلیغاتی برای غلبه بر جمهوری خواهان و در واکنش به عصر«نیکسون-کسینجر»و «شکست در ویتنام»،«رسوایی واترگیت»و«فساد و جنایات سیا»،شعار اصلی مبارزات تبلیغاتی خود را«حقوق بشر»قرار داده بود.

با توجه به اینکه رئیس سازمان عفو بین الملل،وضعیت حقوق بشر را در ایران نابسامانتر از هر جای دیگر جهان تصویر کرده بود و از طرف دیگر،با توجه به قدرت ساواک و نیز تبلیغات وسیع شاه،آمریکاییها رژیم ایران را رژیمی بسیار مقتدر تلقی میکردند و بر این باور بودند که اندکی فضای باز سیاسی،


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری