• لیست فهرست خالی می باشد
/90

اندیشه حوزه، سال 6، شماره 2، ص 6

را مورد تحلیل و نقد و بررسی قرار میدهد تا بتواند از دل آن نظریهها و راهکارهای مناسب برای ارتقا و بهبود زندگی بشر بیابد. آنچه در این میان حائز اهمیّت میباشد تجدیدنظرطلبی روشنفکران است که گاه با عنوان آزاد فکری از آن یاد میشود.

 

نفی فلسفههای گذشته و جستوجوی فلسفهای جدید برای زندگی انسان سبب شد که تجدیدنظرطلبی به معنای نقد و نفی سنتها، آداب، عادات، رسوم و حتی دین پیشین گردد و در نتیجه نقّادی یکی دیگر از ویژگیهای روشنفکری شود.

 

این دو ویژگی مهم سبب پیدایی عوارضی چون نوع آگاهیها، زمانشناسی، دردمندی و نوع زبان و گفتمان گشت که برخی از اینها به عنوان ویژگی یاد میکنند.

 

روشنفکری در فرهنگ ما معادل واژه "Intellectual" است و نخستین بار در اوایلدهه 1320 ه . ش توسط فرهنگستان زبان ایران پیشنهاد شد. سابقه روشنفکری در جامعه ایران متأثر از پیشینه این پدیده در مغربزمین میباشد. به دلیل این که در آن دیار نهضت روشنفکری بیپروا در مقابل دیانت و اندیشه دینی قد علم کرده بود، در میان ما نیز متناسب با این ویژگی واکنشهایی را برانگیخت. در یک تقسیمبندی کلی سه رویکرد نسبت به مسأله روشنفکری به وجود آمد.

 

01 رویکرد اول بدون توجّه به شرایط زمانی، مکانی، فرهنگی و دینی مردم ایران، روشنفکری را همانسان که در مغرب زمین ظهور و بسط یافته بود ترویج میکرد.

 

02 رویکرد دوم در نقطه مقابل رویکرد اول قرار گرفت و در مقابل نفی بیچون و چرای دین به نفی روشنفکری پرداخت و در اثر چالشهای این گروه بود که واژگانی نظیر غربزدگی، غربپرستی، علم زدگی و... مصطلح گردید.

 

03 رویکرد سوم به تحلیل روشنفکری و دینداری در کنار هم نشست و در اثر کندوکاوها و چالشهای این گروه اصطلاح روشنفکری دینی متولد شد. رویکرد شریعتی، بازرگان و مطهری به مسأله روشنفکری از نوع سوم است.

 

شهید مطهری به عنوان یک روشنفکر بخلاف سایر روشنفکران به مبادی فلسفی گذشته متعهّد بود و سعی میکرد از فلسفههای گذشته بخصوص فلسفه صدرایی در جهت ارتقای زندگی فردی و اجتماعی انسان بهره بگیرد. به همین دلیل


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری