/90

اندیشه، شماره 2، ص 94

لذا به اعتقاد شهید مطهری برای افزایش کارامدی هر چه بیشتر اسلام در فرایند توسعه، هرگز نیازی به «اصلاح دینی» نیست، بلکه تنها با «اصلاح دینداری»، در بستر درک و فهم صحیح آموزههای دینی و انطباق رفتارها و روابط اجتماعی با حقایق دین اسلام، میسر است.

کلمه های کلیدی: آزادی، خاتمیت، علم و دین، دین اسلام، عقل و دین، توسعهی انسانی

 

مقدمه

در بخش نخست نوشتار حاضر به این نتیجه رسیدیم که توسعه با رویکرد غربی آن از منظر شهید مطهری نمیتواند مورد نظر و مطلوب دین اسلام باشد؛ زیرا چنین توسعهای با مبنای امانیستی آن، چیزی جز جهان سرد و بیروح و بیمعنا را در پی نخواهد داشت، در حالی که دین در صدد آن است تا جهانی پر از نشاط، پر از مهر و صفا و پر از امید را برای انسان مهیا سازد. جهانی که انسانها به قدری به هم وابستگی عاطفی پیدا میکنند که به تعبیر شهید مطهری، اگر خاری در پای کسی فرو برود مثل این است که در پا، بلکه چشم خودش فرو رفته باشد، با دیگران همدرد میشود، از شادی دیگران شاد و از اندوه آنان اندوهگین میگردد؛ و بیشک جنبهی انسانی تمدن بشری که روح تمدن به شمار میرود، مولود این گونه احساسها و خواستههای بشری است.

دستیابی به چنین جهانی چیزی نیست که بشر با بینیازی از دین در قالب فعالیتهای عقلانی و مدبرانهی خود بتواند دست یابد؛ زیرا به تعبیر شهید مطهری، «فعالیت تدبیری، فرضا به اوج کمال خود برسد، برای انسانی شدن فعالیتهای انسان کافی نیست؛ فعالیت تدبیری انسان، شرط لازم انسانیت است، زیرا نیمی از انسانیت انسان را عقل و علم و آگاهی و تدبیر او تشکیل میدهد، اما شرط کافی نیست. فعالیت انسانی آنگاه انسانی است که علاوه بر عقلانی بودن و


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری