/90

مجله معرفت /شماره 30/ ص:62

سال هاست که مورد بی مهری واقع شده و بسیاری از کشورهای اسلامی به همین جهت،قوانین جزایی خود را از جای دیگر اقتباس کرده اند.» «4»

البته باید اذعان داشت که در مقولهء دین و احکام اجتماعی و جزایی و تصویر عقلانی از آن،اندیشوران اسلامی کم تر قدم به عرصهء تحقیق گذاشته اند و به تعبیر علاّمهء متفکر،«یک نفر ما ندیدیم پیدا شود که یک کتاب بنویسد از منطق اسلام در این زمینه حمایت بکند.» «5»

نوشتار حاضر تنها به تحلیل احکام اجتماعی اسلام و ترابط آن با خشونت و عقلانیت از منظر استاد می پردازد.امید است پس از دو دهه و طرح و ترویج شبهات جدید در این مقوله،محققان و اندیشورانی که دغدغهء دین دارند؛با استمداد از منابع دینی-که یکی از آن ها عقلانیت و اصل اجتهاد و در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان در آن است-خلأ مزبور را پر و آرزوی دیرین استاد را جامهء عمل بپوشانند.

فلسفهء احکام جزایی اسلام

پیش از تبیین احکام جزایی اسلام،نخست به انگیزه ها و نمایات کیفرهای دنیوی اشاره می شود:

1-اصلاح مجرم:در این قسم از کیفرها،هدف اصلاح شخص مجرم است؛مانند تأدیب معلم.

2-اصلاح اجتماعی:هدف،اصلاح جامعه و عبرت گرفتن سایران است؛مانند مجازات اعدام که در آن هیچ نفعی برای شخص مجرم متصور نیست.

3-تشفّی خاطر:کیفری که مظلوم برای تشفّی خاطر خودش اجرا می کند.

4-احقاق حق:این انگیزه-به معنای عام-شامل احقاق حق مظلوم است،خواه توسط شخص یا توسط غیر.

5-پیش گیری:این کیفر به منظور جلوگیری از ارتکاب کیفرهای بعدی انجام می گیرد؛مثلا،کیفر حبس به منظور جلوگیری از وقوع جرم های بعدی که توسط مجرمان حرفه ای صورت می گیرد.

البته انگیزه های مزبور تداخل پذیرند و می توان آن ها را در دو انگیزهء کلی-یعنی:جلوگیری از جرم و تشفّی خاطر-جمع کرد، چنان که شهید مطهری رحمة اللّه می نویسد:

«فایدهء این گونه مجازات ها دو چیز است:

الف-یکی جلوگیری از تکرار جرم به وسیلهء خود مجرم یا دیگران از طریق رعبی که کیفر دادن ایجاد می کند و به همین جهت،می توان این نوع از مجازات را«تنبیه»نامید؛

ب-فایدهء دیگر،تشفی و تسلّی خاطر ستم دیده است و این در مواردی است که از نوع جنایت و تجاوز به دیگران باشد. «*6»

ایشان سپس دربارهء فلسفهء روانی انگیزهء تشفّی خاطر می نویسدحس انتقام جویی و تشفّی طلبی در بشر بسیار قوی است و در دوره های ابتدایی و جامعه های بدوی ظاهرا قوی تر بوده است.اگر جانی را از طریق قانون،مجازات نمی کردند، تباهی و فساد بسیاری در جامعه پدید می آمد،این حس هم اکنون هم در بشر هست.نهایت این که در جوامع متمدن،اندکی ضعیف تر یا پنهان تر است.انسان ستم دیده دچار عقده روحی می گردد.اگر عقدهء او خالی نگردد،ممکن است به طور آگاهانه یا ناآگاهانه،روزی مرتکب جنایت گردد،ولی وقتی که ستمگر را در برابر او مجازات کنند،عقده اشت باز می گردد و روانش از کینه و ناراحتی پاک می شود.قوانین جزایی برای تربیت مجرمین و برای برقراری نظم در جامعه ها ضروری و لازم است؛هیچ چیز دیگری نمی تواند جانشین آن گردد.» «7»

دین مبین اسلام عنایت خاصی به عقلانیت و اخلاقی بودن احکام عملی خود دارد،به گونه ای که هر حکم و دستور عملی، که از ناحیهء اسلام به انسان ابلاغ میشود،اوامر آن مشتمل بر مصالح و نواهی آن مشتمل بر مفاسدی است و به تعبیر اصولیان،«الاحکام تابعة للمصالح و المفاسد، «اما نکتهء مهم در تشخیص مصلحت و مفسدت است که گاهی عواطف و نزدیک بینی در انسان بر مسند عقل می نشیند و او را از درک مصلحت واقعی یک حکم جزایی مثل قصاص ناتوان می کند.از این رو،در آیات جزایی قرآن کریم،مشاهده می کنیم که وقتی سخن از قصاص به میان می آید،مخاطب خود را صاحبان عقل (اولی الالباب)ذکر می کند و از غلبهء احساسات و عواطف بر حذر می دهد.

ازاین رو،برای عقلا لازم است دربارهء احکام جزایی اسلام شتاب زده قضاوت نکنند،بلکه با تأمل و واقع نگری و به خصوص،به لحاظ تقدّم منافع جامعه بر فرد،به احکام نورانی اسلام بنگرند و بر این باور باشند که چون خداوند حکیم و قادر همه توان و عالم همه دان و خیرخواه محض است،هرآنچه از تکالیف و مقررات حقوقی و جزایی در قرآن کریم تشریع شده بالضّروره مصلحت و نفع انسان و اجتماع در آن نهفته است،هر چند در برخی موارد،ما به عمق مصالح و یا مفاسد بعضی احکام پی نبریم.

6-توجه به معنویت فرد و جامعه:دین مبین اسلام غایت مهم دیگری از مجازات را نیز،موردنظر قرار داده که ماهیت آن نه حفظ منافع مادی انسان و اجتماع،بلکه سوق دادن انسان به سوی کمالات اخلاقی و معنوی است.

خداوند متعال در گفت وگو با فرشتگان،از انسان به عنوان جانشین خود(خلیفة الله)در زمین یاد می کند که صعود انسان به این قلّهء رفیع و پرافتخار متوقّف بر گذر از سنگلاخ ها و انجام تکالیف الهی از روی مسؤولیت و اختیار است.لازمهء آفرینش انسان آزاد و مختار امکان گرایش به انحراف از جادّهء حقیقت و

 

مجله معرفت /شماره 30/ ص:63

تمایل به سوی بدی ها و لغزش هاست،

شهید مطهری رحمة اللّه در تبیین این مطلب می نویسندمرتبهء وجودی انسان ایجاب می کند که حرّ و آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصرا از راه اختیار و انتخاب به دست آید،تحصیل کند.» «9»

کردار و رفتار انسانی نقش کلیدی در تحقق کمالات و استعدادهای انسانی دارد،به گونه ای که اعمال و اخلاق شایسته می تواند موجب شکوفایی و پرورش کمالات انسانی او گردد و به عکس،اخلاق ناروا و گناهان نیز می تواند تأثیر منفی بر جوهر فطری انسان داشته باشد و وی را نه تنها از نیل به مقصد«خلیفة اللهی»باز دارد،بلکه چه بسا او را به پست ترین موجود نیز مبدّل کند. «10» شهید مطهری رحمة الله در این زمینه می گویندروح ما با هر عمل اختیاری،از قوّه به سوی فعلیت گام برمی دارد و اثر و خاصیتی متناسب با اراده و هدف و مقصد خود کسب می کند. این آثار و ملکات جزو

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری