/90

كتاب ماه فلسفه، شمارهي 12،شهريور1387، ص90

 

ادعای طباطبایی:احکام اعتباری از احکام حقیقی نتیجه نمیشود.

ادعای مطهری:<<ادعای طباطبایی>>مآلا به نوعی شکاکیت یا نسبیتگرایی اخلاقی میانجامد(و ظاهرا فرض مطهری این است که او و طباطبایی هردو بر این باورند که شکاکیت یا نسبیتگرایی تالی فاسد است).

بنابراین،هدف من در این نوشتار این است که اولا،اجمالا معنای<<ادعای طباطبایی>>و<<ادعای مطهری>>را روشن کنم،و ثانیا،اعتبار این دو ادعا را به محک نقد بسنجم.

یک-<<ادعای طباطبایی>>به چه معناست؟

نخست باید معنای<<احکام حقیقی>>و<<احکام اعتباری>>را در این ادعا روشن کنیم.در حدی که من درمییابم،ارائه تعریفی جامع و مانع ازاین دو اصطلاح کلیدی کاری به غایت دشوار است.مطابق یک تفسیر نسبتا آسانگیرانه میتوان احکام حقیقی را مجموع گزارههای صدق و کذبپذیری دانست که واقعیتی از واقعیتهای عالم را توصیف میکند.به این اعتبار،میتوان آنها را<<گزارههای توصیفی>>نیز نامید،گزارههایی مانند:<<زمین به دور خورشید میگدرد>>،<<آب در صد درجه سانتیگرای به جوش میآید>>، <<دیروز علی را در خیابان دیدم>>،<<دوران کودکیام را در تهران گذرانیدم>>و امثال اینها.

از سوی دیگر،احکام اعتباری را میتوان عمدتا شامل دو نوع حکم یا گزاره دانست:

نوع نخست،احکام یا گزارههای ارزشی است،یعنی احکام یا گزارههایی که متضمن<<خوب>>و<<بد>>، (یا سایر مفاهیم ارزشی)است.اگر در این احکام<<خوب>>و<<بد>>(یا سایر مفاهیم ارزشی)به معنای اخلاقی آن به کار رفته باشد،آنها را<<احکام ارزشی اخلاقی>>مینامیم،و اگر در این احکام<<خوب>>و <<بد>>(یا سایر مفاهیم ارزشی)به معنایی نااخلاقی به کار رفته باشد،آنها را<<احکام ارزشی نااخلاقی>> مینامیم.

نوع دوم را نیز میتوان احکام یا گزارههای تکلیفی یا تجویزی نامید،یعنی احکام یا گزارههایی که متضمن<<باید>>و<<نباید>>(یا سایر مفاهیم تکلیفی یا تجویزی)است.این نوع احکام یا گزارهها نیز بر دو نوع<<اخلاقی>>و<<نااخلاقی>>است.

خوبست که برای هریک ازاین انواع مثالی بزنیم:

نمونههایی از احکام ارزشی اخلاقی:<<پدربزرگ من مرد خوبی بود>>،<<رئیس دولت مسئول کاری است که کرده است>>،<<تو در خور تنبیه هستی>>،<<شخصیت او ستایشانگیز است>>،<<نیّت او خیر بود>>،<<امام علی مرد مقدسی بود>>،<<نیکوکاری فضیلت است>>،<<انسان شریف اهل دروغ و فریب نیست>>،<<رفتار تو با دشمنت عادلانه نبود>>و غیره.

نمونههایی از احکام تجویزی اخلاقی:<<این چاقوی خوبی است>>(یعنی مثلا تیز و برنده است)، <<مردم طبقات فرودست از وضعیت زندگی خوبی برخوردار نیتسند>>(یعنی سطح زندگی آنها از پارههای استانداردهای عینی پایینتر است)،<<دموکراسی بهترین شیوه حکومت است>>(یعنی در قیاس با سایر روشها در اداره جامعه کارآمدتر است)،<<لذت فی حدّ نفسه خوب است>>(یعنی مطلوب و خوشایند طبع است)،و غیره.

نمونههایی از احکام تجویزی اخلاقی:<<نباید از مجازات میگریختم>>،<<باید برای خدمت به محرومان کمر همت ببنیدم>>،<<کار او نادرست بود>>،<<وفای به عهد واحب است>>،<<تمام انسانها حق بهرهمندی از آزادی را دارند>>،و غیره.

نمونههایی از احکام تجویزی نااخلاقی:<<نباید این کامپیوتر را میخریدم>>(برای اینکه مثلا خوب کار نمیکند)،<<تو حتما باید به کنسرت اخیر شجریان بروی>>،<<برای ساختن قفسه کتاب باید از میخ استفاده کرد،نه از چسب اوهو!>>،<<وقتی که در دقایق آخر بازی فوتبال با یک امتیاز از حریف پیش هستی باید


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری