/90

مجله رشد آموزش معارف اسلامی سال چهاردهم/ شماره48 / صفحه:10

 

گذشتگان را که به انسان بودن زن(که از این حیث کاملا با مردان برابر است.)بیتوجهی میکردند،نقد کند و نشان دهد که خود اسلام نیز به این جنبهء زن توجه داشته است؛اما آن دسته از مباحث متجددان را که زن بودن زن(که از این حیث با مردان متفاوت است.)را نادیده میگرفتند نیز نقد کرد و بدینسان،با مبنا قرار دادن عقل،سنت و تجدد را جمع کرد.5

 

از دیگر مباحثی که بسیار از استاد مطهری در این ایام وقت گرفت،مباحث اقتصاد اسلامی بود.ظاهرا اولین انگیزهشان در طرح این بحثها مواجهه و ارائه آلترناتیوی در برابر مارکسیستها بود.بعدها به خاطر مسألهء بانک(رباخواری)و بیمه،این بحثها جنبهء تخصصیتری پیدا کرد.اما جالب اینجاست که حتی در حوزهء علمیه هم این بحثها را نه در ذیل عناوین سنتی کتبی همچون«مکاسب»شیخ انصاری،بلکه در ذیل عنوان اقتصاد مطرح میساخت.شایدآغاز اینها همان دروس اقتصاد مدرسهء مروی تهران در سال 1341 بود که قبلا گفتیم.در سال 1344، 18 جلسه سخنرانی در مسجد اتفاق تهران دربارهء اقتصاد اسلامی ایراد کرد(در سال بعد لا اقل دو جلسه در دبیرستان علوی)؛ همینطور این جلسات ادامه پیدا کرد.خصوصا در دههء پنجاه این سخنرانیها بیشتر بر مسایل مربوط به بانک،ربا و بیمه تمرکز یافت.نکتهء مهمی که باز در این مباحث دیده میشود،اولا حقی است که برای عقل قائل است و لذا بسیار از فلسفهء احکام(مثلا از فلسفهء حرام بودن ربا)بحث میکند و حیلههای شرعی را به خاطر اینکه با فلسفهء حرام بودن ربا در تعارض میباشند-ولو اینکه چناناند که از حیث ظاهر فقهی اشکالی ندارد-رد میکند. از جانب دیگر برخی مظاهر تجدد مثل بانک و ضرورت آن را میپذیرد و به جای اینکه همینکه دید قوام بانکهای موجود به رباخواری است.مطلقا بانک و بانکداری را تحریم کند،به تجزیه و تحلیل بانکها میپردازد تا بانکی پدید آید که هم قدرت جذب سرمایههای مردم را داشته باشد و هم رباخواری در آن نباشد.6 درسال 1345 به همراهی آقایان همایون،شاهچراغی و یک نفر دیگر در فکر تأسیس حسینیهء ارشاد میافتند7؛مؤسسهای که در ظرف چهار سال چنان رشدی کرد که در سطح عمومی کشور اثر گذار شد و عموم طبقات از مراجع تقلید گرفته تا مقامات مملکتی روی آن حساب میکدرند.8از همان زمان استاد مطهری به همراه تنی چند از عالمان دینی از جمله محمد تقی جعفری، محمد تقی شریعتی،و...درمحوطهء روبازی در نزدیکی محلی که میخواستهاند حسینیه را بنا کنند،به نوبت جلسات سخنرانی تشکیل میدهند و کمکم قشر جوان به این جلسات جذب میشوند.(خصوصا از حوالی سال 1347 به بعد که دکتر شریعتی نیز به دعوت مطهری برای نگارش مقالهء«از هجرت تا وفات»در کتاب محمد خاتم پیامبران کمکم به حسینیه ارشاد راه پیدا کرده بود.)استاد مطهری قصد داشته است این حسینیه را به یکی از بزرگترین مراکز علمی تبدیل کند که هم حوزه و هم دانشگاه را دچار حیرت کند،9اما در اثر نحوهء تسلط یکی از مسؤولان حسینیه10،که میخواسته است این مؤسسه را«به صورت یک محیط تشریفات ظاهری و با جنجال و هیاهو و شور و واویلا اداره کند و عملا طرفدار اقناع کاذب احساسات بوده و با اینک در آنجا با منطق سروکار داشته باشند،مخالف بوده و در راه آن کارشکنی میکرد.»11اولین استعفانامهء خود را تسلیم مؤسسه میکند که به اصرار آقای همایون آن را پس میگیرد؛اما کارشکنیها برای حضور ایشان ادامه مییابد؛تا اینکه در نهایت پس از کشمکشهای فراوان در سال 1350 استعفای قطعی خود را تسلیم مؤسسه میکند و با اندوه بسیار برای انحراف مؤسسهای که وی سرمایهگذاری مادی و معنوی فراوانی برای رونق آن کرده بود،از حسینیه کنار میکشد.

 

اگر مباحث مربوط به احیای فکر دینی،که دیدیم مخصوصا در نیمه اول دههء 1340 مهمترین دغدغهء استاد مطهری را شکل میدهد،معطوف و دغدغهدار مسألهء سنت(نقد،فهم،و اخذ


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری