/90

آیت الله شهید مطهری و دکتر علی شریعتی/نور علم، دوره سوم، شماره هشتم/ ص:  146

با دید جامعه شناسانه کاری بود که دکرت انجام داده و کوشید از این دید ابعاد اجتماعی اسلام را مورد توجه قرار دهد طبعا ناهماهنگیهائی در ارائه متعادل دین ایجاد میشود،اما استاد مطهری به جهت تکیهاش بر قرآن و نیز مباحث عقلی و کلامی بخصوص نگرش به اسلام از دید خود اسلام و درون آن،در ارائهء دین در وجهی متعادل موفق بود در این مقاله با اشاره به آنچه که برخی در توضیح معنای خلوص و توانائی در دین آوردهاند گفتیم که دکتر بر توانائی تکیه میکرد و مطهری اصالت را در خلوص که خود توانائی زاست میدید در نامهای که از استاد مطهّری پیرامون دکتر منتشر شده بخصوص تا بأکید بر اسلامیّت دکتر بر تأثیرپذیری او از فرهنگ غرب تصریح شده است.قرار شد تا نمونههایی از اختلاف فکری بین این دو را ذکر کنیم کهاین شماره در این باره بحث خواهیم کرد و در انتها نگاهی کلّی به دین شناسی دکتر نیز خواهیم داشت.

 

 

 

با کمال تأسف باید اعتراف کرد در میان روشنفکران مسلمان که بخری به مرحله مارکس زدگی نیز رسیده بودند، تفسیر مادی تاریخ و توجیه طبقاتی مذهب امری عادی شده بود و افرادی نظیر دکتر شریعتی با همه توجهی که به نقش آگاهی انسان در حرکت تاریخ داشتند، عاقبت در این دام فرو غلتیدند،بطوریکه صریحا مذهب را نیز معلول وضع طبقاتی دانستند،برای اینکه ادعای بدون دلیل نکرده باشیم نقل قسمتی از تحلیلهای ذکر را در فسیر طقاتی تاریخ بررسی میکنیم، میتوان گفت پایهای که دکتر برای فلسفه تاریخ در قرآن در نظر گرفته،داستانهابیلو قابیل است که در اسلام شناسی بعد از توضیحی میگوید:بنابرای،قصه هابیل و قابیل«فلسفه تاریخ»را نشان میدهد.و پس از آن مینویسد:قابیل نماینده نظام کشاورزی و مالکیت انحصاری است و هابیل نماینده عصر دامداری و دوره اشتراک اولیه.

 

سپس مطالبی را بیان میکند که براساس آن،وضع طبقاتی این دو،تنها عاملی است که سرنوشت آنها را تعیین میکند:

 

با آشنائی انسان به کشاورزی،زندگی و جامعه و تیپ انسان دستخوش یک انقلاب عمیق میشود که به عقیدهء من،بزرگترین انقلاب تاریخاست. بدین گونه است که میتوان تضاد میان دو تیپ هابیل (اسنان با ایمان،صلح دوست و فداکار)و قابیل (شهوت پرست،تجاوز،برادرکش،پست بی ایمان


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری