/90

فصلنامه اندیشه صادق، شماره 6 /ص: 66

 

 

آزادی اندیشه و بیان از منظر شهید مطهری

 

ناقد : رستمی، محمد

 

    «الرّحمن، عَلَّمَ القُرآن، خَلَقَ الإنسان، عَلَّمَهُ البَیان»[1]

 

 

آزادی و اقسام آن

«هر موجود زنده ای که می خواهد راه رشد و تکامل را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است»[2] و در این میان انسان و رشد و پرورش او نیازمند برخورداری از آزادی و مواهب آن است. «انسان های آزاد انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند. انسان هایی هستند که تن به وجود مانع نمی دهند»[3]

آزادی اجتماعی

«انسان، گذشته از آزادی هایی که گیاهان و حیوانات به آن نیازمندند، یک سلسله نیازمندی های دیگری هم دارد که ما آن را به دو قسم تقسیم می کنیم، یک نوع آزادی اجتماعی است. یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانی در نیاورند که جلوی فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استعباد نکنند»[4]. در نص قرآن مجید، یکی از هدف هایی که انبیاء داشته اند این بوده که به بشر آزادی اجتماعی بدهند. در یکی از این آیات آمده است: «قُل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمه سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئاً و لا نتخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله»[5]، یک جمله این آیه این است: «ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئاً» در مقام پرستش، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نکنیم. جمله دوم «و لا نتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله»، اینکه هیچ کدام از ما دیگری را بنده و برده خویش ندانیم و هیچ کس هم یک نفر دیگر را ارباب و آقای خود نداند، ناظر به آزادی اجتماعی انسان از جانب دیگر افراد اجتماع است.

آزادی معنوی

نوع دیگر آزادی، آزادی معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسّر و عملی نیست و درد امروز جامعه بشری این است که می خواهد آزادی اجتماعی را تأمین کند ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود. «این آزادی همان است که در زبان دین، «تزکیه نفس»


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری