/90

فصلنامه فلسفه و کلام اسلامی ،سال نهم،شماره 28-29،ص 78

__________________________________

 

آراء فرانكل، هايدگر و مطهري(ره) در توصيف حقيقت انسان[1]

 

(قسمت دوم)

صديقه ذاكر؛ پژوهشگر

 

چكيده

شناخت سرشت پيچيده و ذواضلاع انسان به منظور فهم موقعيت وي در  جهان هستي و غايتي كه از رهگذر حضور در اين عالم تعقيب ميكند، از منظر انديشمندان مختلفي از حوزه علوم انساني مورد توجه و دقت واقع شده است. فرانكل و هايدگر دو متفكر ـ يكي روانشناس و روانپزشك و ديگري فيلسوف ـ از مشرب اگزيستانسياليسم و شهيد مطهري(ره) فيلسوفي متأله از جهان اسلام سه انديشمندي هستند كه در اين مقاله آرايشان پيرامون تحليل حقيقت وجود انسان مورد بررسي قرار گرفته است. بخش اول اين مقاله به شرح آراء گذشت و اينك در بخش دوم ضمن پرداختن به منشأ خداباوري و جايگاه انسان در جهان هستي از ديدگاه آنان به خوبي نشان داده ميشود كه تك بعدي و زميني تلقي كردن انسان حتي در بهترين شكل ممكن آن چگونه بر فهم انديشمند از زواياي وجود آدمي پرده ميافكند و امكان شناخت و تحليل درست از اين وجوه را از دست او ميربايد. اين ناتواني به خصوص در تحليل مرز حيات دنيوي ـ يعني مرگ ـ و تأثير آن بر غايتمندي حيات انسان و سير كمالياش بارز ميگردد.

واژگان كليدي

 

انسان، فطرت، خداوند، دين، غايتمندي، مرگ، جاودانگي، آخرت


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری