/90

فصلنامه فلسفه و کلام اسلامی ،سال نهم،شماره 28-29،ص 79

____________________________________

 

در قسمت اول اين مقاله پس از بيان ضرورت طرح مسأله انسانشناسي و اهميت آن در بحث تحليل چيستي حقيقت انسان، به تفصيل مباحث هفتگانه تفاوت انسان با ساير موجودات، حيات ويژه او، داراييهاي بدو تولد، برگزيده يا تصادفي بودن انسان، كرامت ذاتي يا شرافت انساني، اراده و قدرت انتخاب، رسالت و مسؤوليت يا رهاشدگي مورد بررسي قرار گرفت. در بخش پاياني اين مقاله ابتدا مقام دوم بحث با جمعبندي و بيان برخي ديگر از ابعاد نظريات اين سه انديشمند تكميل ميشود و مقام سوم بحث به تحليل و ارزيابي نهايي اختصاص يافته است.

 

8-2جمعبندي

در تصويري كه فرانكل از انسان ارائه ميدهد، انسان گرچه در مسيري تكاملي از حيوانات بر آمده، ولي به دليل پارهاي اوصاف، از حيوانات تمايزي اساسي يافته است، به گونهاي كه هويت انساني او مرهون همين تمايز است. بنابراين، تلاش براي شناخت انسان، يعني جستجو در ابعاد اين اوصاف اختصاصي؛ و يافتن ويژگيهايي كه پايههاي وجودي انسان را پي ميريزند.

 

بر اين اساس، يك ويژگي خاص انسان ـ پس از تمايز يافتن از حيوانات ـ در خود نحوه وجود انسان است. آدمي بر خلاف ديگر موجودات يك شدن است و نه يك بودن. مسير طولاني و پر فراز و نشيب زندگي يك جريان است كه فرد را به طور مداوم از ناكردهها و ناشدهها به سوي كردهها و شدهها سوق ميدهد و اين رمز ابدي شدن آدمي است. شدن يعني پيوند خوردن به ابديت و جاودانگي.

 

ورود آدمي به اين عالم به معناي آغاز از نقطه صفر نيست. نخستين اطلاعات انسان بر اثر تماس با جهان حاصل نميشود بلكه انسانها درون اطلاعاتي زاده ميشوند. بازگشت اين اطلاعات ميتواند به دو مرجع باشد: بخشهايي كه در طول تكامل از اجداد مادون انساني خود به ارث بردهايم و قسمتهايي كه به دليل داشتن ماهيت انساني صرفاً قابل ارجاع به اجداد انساني است.

 

سر اينكه چرا اين اختصاصات به انسان داده شد و نه موجود ديگري، اگر چه امر مهمي در شناخت انسان است، ولي مسألهاي نيست كه فرانكل به آن پاسخ


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری