• لیست فهرست خالی می باشد
/90

فصلنامه پژوهش های فلسفی - كلامى، شماره 24،ص 5

_______________________________

 

    بخش‌ اول‌

 

1. مقدمه

ارتباط میان‌ حقایق‌ و اعتباریات‌ یكی‌ از مهم‌ترین‌ موضوعات‌ بحث‌ اعتباریات‌ است‌ كه‌ غالباً ازابتكارات‌ مرحوم‌ علامه‌ طباطبائی‌ به حساب می‌آید.[2]

در تحت‌ عنوان‌ «اعتباریات‌» مسائل‌ متعددی‌ قابل‌ طرح‌ است‌ كه‌ برخی‌ از آنها بر برخی‌ دیگر، تقدّم‌ دارند؛ برای مثال تعریف‌ «اعتبار» و كیفیت‌ پیدایش‌ آن‌، طبیعتاً بر بحث‌ «ارتباط میان‌ حقایق‌و اعتباریات‌» تقدم‌ دارد. درواقع‌، آن‌چه‌ پیش‌ از مسئلة‌ ارتباط میان‌ ادراكات‌ اعتباری‌ و حقایق‌ در مقالة‌ «ادراكات‌ اعتباری» از كتاب‌ اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم‌ علامه‌ طباطبائی‌ بیان‌ شده‌،‌ برای‌ مشخص‌ كردن‌ دقیق‌ادراكات‌ اعتباری‌ و تمیز دادن‌ آنها از ادراكات‌ حقیقی‌ بوده‌ است‌ تا آثار و خواص‌ منطقی‌ ادراكات ‌حقیقی‌ به‌ ادراكات‌ اعتباری‌ سرایت‌ داده‌ نشود (عدم‌ ارتباط منطقی‌ میان‌ حقایق‌ و اعتباریات‌) و ازاین‌روست‌ كه‌ موضوع‌ ادراكات‌ اعتباری‌ به‌ مباحث‌ معرفت‌شناسی‌ (اپیستمولوژی‌) وارد می‌شود. مسئلة‌ خلط ادراكات‌ اعتباری‌ و واقعی‌، مسلة‌ مهم‌ و پرثمری‌ است‌. شهید مطهری‌ (ره‌) در موضعی‌ از تعلیقات‌ ممتّع‌ خویش‌ بر اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم اعلام می‌كند كه‌ در بسیاری‌ از استدلال‌های‌ اصولیان‌ و متكلمان‌ ـ از آن‌رو كه‌ خلط میان‌ حقیقت‌ و اعتباراست‌ ـ لغزش‌ واقع‌ شده‌ است‌. (طباطبائی: 292-293)

منشأ لغزش‌ در استدلال‌های‌ متكلمان‌ از نگاه‌ شهید مطهری‌، دست‌آویز قرار دادن‌ «حسن ‌و قبح» یا سایر مفاهیم‌ اعتباری‌ و جاری‌ دانستن‌ احكام‌ و خواص‌ آنها در حقایق‌ و در نهایت‌، نتیجه‌گرفتن‌ از آنها در باب‌ مبدأ و معاد است‌. منشأ لغزش‌ در استدلال‌های‌ اصولیان‌، استناد به‌ اصول‌ و قواعدی‌ كه‌ از مختصات‌ حقایق ‌به‌شمار می‌رود، معرفی‌ شده‌ است‌. پیش‌ از مرحوم‌ علامه‌ طباطبائی‌، برخی‌ از اكابر علم‌ اصول‌ همچون‌ محقق‌ اصفهانی‌ (شیخ ‌محمدحسین‌) درموارد


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری