/90

خردنامه همشهری، شماره3، ص24

 

(271)و از این حیث میتوان ایشان را یکی از طلایهداران فلسفه تطبیقی دانست.

طرح مباحث مقایسهای در فلسفه، تحلیل و نقادی نظریات فیلسوفان (مطهری،بیتا،51)ایشان را از معلم صرف فلسفه فراتر برده بود.هرچند او در مقام معلمیی هم به تعلیم اندیشه اکتفا نمیکرد و همواره میکوشید چگونه اندیشیدن را تعلیم دهد.در عین حال او یک صاحبنظر و فلسفهورز بود و نظریات تازهای را مبتنی بر مبانی فلسفی ملا صدرا،ابداع و در آثار خود عرضه کرده است.قرائت دستگاهمند مطهری از فلسفه ملا صدرا،خود یک نوآوری در فلسفه محسوب میشود.

تشخیص یک دستگاه فلسفی در مجموعه آثار ملا صدرا که مشتمل بر اصول ابتکاری او در محورهای وجودشناسی، جهانشناسی،معرفتشناسی،انسانشناسی و معناشناسی،به علاوه منطقی که صدرا در پارادایم منطق ارسطویی،ساخته و پرورده بود(ملا صدرا،1378، 60 ص،1367،111 ص)و نتایجی که با این منطق از اصول یادشده میتوان استخراج کرد و بسیاری از آنها را خود صدرا استخراج کرده بود،شاهکار شهید مطهری در پژوهشهای الهیاتی و فلسفیاش بود.این مجموعه سه ضلعی را«دستگاه فلسفی ملا صدرا»مینامیم.

شهید مطهری چنین نظامی را در مجموعه آثار ملا صدرا تشخیص داده بود و بعد از تقریر آن در آثار مختلف فلسفی که از خود به یادگار گذاشته،نقد و تحلیلهای خود از فلسفه صدر المتألهین را برمبنای آن سامان میداد.استاد مطهری در پایان نقادیهی خود همواره نظریات متلائم با دستگاه فلسفی صدر المتألهین را برمیگزیند و دیدگاههای ناسازگار با آن را نفی میکند(مطهری،1360،108-72).پیشفرض چنین کاری انسجام گروی در توجیه Coherentism است(187 و 1993 و Pojman )و به نظر میرسد استاد مطهری به رغم مبناگروی Foundationalism که نظریه معرفتشناختی غالب فیلسوفان مسلمان است،به این رهیافت گرایش پیدا کرده است.به هر روی فلسفهورزی استاد مطهری که بعد از تسلط بر مکتبهای فلسفی مشائی، اشراقی و حکمت متعالیه،متبلور شده است،همانند استادانش در فلسفه(2)،در پارادایم فلسفه ملا صدرا بوده است(علیزاده،1385،ش 29)

فلسفه مطهری همانند سایر حکیمان مسلمان،فلسفه محض نیست،بلکه نوعی تأله است که فیلسوف در ضمن آن میکوشد باورهای دینی خود را تبیین و اثبات کند(مطهری،1373،109).این مطلب را ذیلا با توضیح بیشتری بررسی میکنیم.

-مطهری و کلام فلسفی

اثبات باورهای دینی،تبیین مفاهیم موجود در متون مقدس ادیان و نظم و نسق دادن به مجموعه مفاهیم و گزارههای دینی از وظایف الهیدانان است.الهیدانان،برای اثبات باورهای دینی همچون -خدا موجود است،

-خدا یکی است،

-جهان آفرینش به دو بخش دنیا و آخرت تقسیم میشود و نظایر آن،از آغاز شکلگیری الهیات تاکنون، رهیافتهای مختلفی را آزمودهاند.رهیافت الهیات اصلاح شده و...از جمله آنهاست.الهیات اسلامی که نام خاص آن کلام Kalam است،علی الاغلب از رهیافت الهیات طبیعی و الهیات نقلی تاریخی بهره جسته است.

امروزه در مغرب زمین،رهیافت الهیات طبیعی را،که تلاش میکرد باورهای دینی بهویژه محوریترین آنها یعنی وجود خدا را با دلایل فلسفی اثبات کند،به کناری نهادهاند و به سراغ رهیافتهای دیگر بهویژه رهیافت تجربی دینی رفتهاند و سبب آن عمدتا ضعف دلایل فلسفی و نقدهای پرقوتی است که متوجه آنها شده است.مخالفت با رهیافت الهیات طبیعی جهت اثبات باورهای پایهای دین، در دنیای اسلام،با شدت وحدت بیشتری جریان داشت. این مخالفت تنها از سوی منتقدان فلسفی ادله نبود،بلکه فقیهان از یک سو،متکلمان از سوی دیگر و عارفای از سوی سوم با این رهیافت به اتهام آمیختن دین با فلسفه مخالفت میکردند.خاقانی در مذمت فیلسوفان به اتهام یادشده میگوید:

فلسفه در سخن میامیزید

وانگهی نام آن جدل منهید قفل اسطوره ارسطو را بر در احسن الملل منهید نقش فرسوده فلاطون را برتر از این بهین ملل منهید و دیگری میگوید:

کاف کفر ای دل بحق المعرفه نزد من خوشتر ز فاء فلسفه زان که این علم لزج چون ره زند دائما بر مردم آگه زند شهید مطهری با وجود آنکه از تمامی این مخالفتها با فلسفه و آمیختن فلسفه با دین خبر داشت و از لعن و نفرین و طرد و تکفیرهایی که بر فیلسوفان رفته است، آگاه بود،با این حال بر رهیافت الهیات طبیعی پای میفشرد و مفید بودن آن را نظر ادعا میکرد و عملا در جهت آن گام برمیداشت.ادعای نظری وی را در کتاب «مقدمهای بر جهانبینی اسلامی»میتوان ملاحظه کرد،آنجا که جهانبینیهای مختلف را برمیشمارد و از جهانبینی علمی،جهانبینی عرفانی،جهانبینی فلسفی و جهانبینی دینی نام میبرد و در مقایسه آنها با یکدیگر میگوید:جهانبینی دینی با جهانبینی فلسفی از حیث قلمرو یکسان است و تنها تفاوتی که میان آنها وجود دارد این است که منشا جهانبینی دینی وحی است و منشأ جهانبینی فلسفی عقل.البته ایشان در نهایت جهانبینی دینی را به جهت قدسیتی که در آن نهفته است،برتر مینشاند،اما این امر به لحاظ معرفتشناختی به رویکرد عقلانی تام و تمام وی به دین،آسیبی نمیرساند.

شهید مطهری فلسفهای را که از دستگاه فلسفی ملا صدرا،به علاوه ابدعات و نوآوریهای خودش،ساخته و پرداخته بود،هم برای فهم دین مفید میدانست و هم برای دفاع از دین موثر و کارآمد تلقی میکرد.از همینرو بود که یکی از عوامل گرایش به مادیگری در مغرب زمین را «نارسایی مفاهیم فلسفی»در آن دیار میدانست و در مقابل معتقد بود که در حوزه اندیشه

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری