حکومت اسلامی،سال نهم،شماره اول،ص 100
_________________________
1. طرح موضوع و سابقه آن
عدالت از كهنترين انديشههايي است كه پيوسته ذهن بشر را به خود مشغول كرده است. اثر مهم افلاطون «جمهور»، به بررسي ابعاد مختلف اين موضوع اختصاص يافته و «رسالهاي در باره عدالت» ناميده شده است. اين اثر، گواه آن است كه عدالت در «فلسفه سياسي» از دير زمان در كانون مباحثات قرار داشته است و هماكنون نيز در شاخههاي مختلف فلسفه مضاف، مانند فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه سياسي، مسألهاي همطراز عدالت نيست.
در اين ميان، «ارزش» و «خاستگاهِ» عدالت، از مهمترين مسائل مربوط به آن است كه پيوسته با «نگاه منفيِ» عدهاي از انديشمندان مواجه بوده است. طرح چنين ديدگاه هايي در «جمهور» و برخورد افلاطون با آن، نشان ميدهد كه منفينگري در باره عدالت، از چه پيشينهاي برخوردار است و البته استمرار همان نگرش در قالب نظريات جديد در غرب، حكايت از آن دارد كه هنوز غبار فراموشي بر تحليلهاي كهن، ننشسته است.
كاليكلس، عدالت را «جرياني بر خلاف طبيعت»، ميدانست؛ زيرا وسيلهاي براي محدود كردن قدرتمندان و نيرومندان ميشود، از اينرو معتقد بود كه هر كس تواناتر است، بايد قدرت را به دست گيرد و نبايد او را با زيردستانش برابر دانست.
پرسش سقراط از وي اين بود كه: توانايان نسبت به خود چگونهاند؟ فرمانروايند يا فرمانبر؟ بايد بر خود تسلط داشته باشند، يا لازم نيست بر نفس و هوسهاي خود فرمان برانند؟ او پاسخ ميداد:
«زيبايي و عدالت، از نظر طبيعي آن است كه آزادمردانِ روزگار، هوسها و شهوات خود را به جاي محدود ساختن، بپرورانند. البته بيشتر مردم چون ناتوانند و از ناتواني خود شرم دارند، براي پنهان ساختن آن، لگامگسيختگي و ناپرهيزكاري را زشت ميشمارند و چون خود از ارضاي هوسها و رسيدن به آرزوها ناتوانند، خويشتنداري و عدالت را ميستايند. اين