• فلسفه تاریخ (4)
/90

فلسفۀ تاریخ، ج 4، ص:16

ببینیم قرآن تئوری خودش را بر کدامیک از این دو مبنا استوار کرده؛ آیا قرآن که کتاب هدایت و راهنمای سعادت بشر است سعادت و کمال بشر را در اجتماع میداند یعنی دستورهای خودش را، آن دستورهایی که میگویند سعادت بشر در گرو این دستورهاست، طوری تنظیم کرده که افراد بشر هرچه بیشتر با یکدیگر متفق و متحد باشند و به صورت اعضای یک پیکر دربیایند؟ یا سعادت بشر را بیشتر در انفراد میداند و برای اینکه بشر به سعادت خودش برسد دستورهای خودش را به گونهای تنظیم کرده که بشر را به سوی انزوا و انفراد و بریدن از جامعه و قطع رابطه با آن سوق بدهد.

بنابراین یک سلسله از آیاتی که ما باید در قرآن مطالعه کنیم برای این مسئله است که ببینیم از نظر قرآن آیا انسان مدنی بالفطره و مدنی بالطبع است؟ قرآن میگوید که دین فطرت الهی است؛ آیا این فطرت را در زندگی اجتماعی جستجو میکند یا در زندگی انفرادی، و زندگی اجتماعی را ضد فطرت و یک امر اضطراری و اجباری میداند؟ بعد تدریجاً ما به آیات مربوط میرسیم.

چگونگی ترکیب جامعه

نظریه اول: ترکیب اعتباری

از این مسئله که فارغ بشویم به مسئله دیگر میرسیم و آن این است: از نظر علمی این بحث مطرح است که زندگی اجتماعی چه نحوه وجودی دارد؟ به عبارت دیگر ترکیب جامعه چگونه ترکیبی است؟ به تعبیر بهتر آیا جامعه وجود حقیقی دارد یا جامعه وجود حقیقی ندارد افراد وجود حقیقی دارند، جامعه وجود اعتباری و انتزاعی دارد؟

در اینجا ممکن است کسی نظر بدهد- کما اینکه خیلی نظریهها بر این اساس است- که جامعه وجود حقیقی ندارد، وجود اعتباری و انتزاعی دارد. اصلًا جامعه یک انتزاع است، یک امر انتزاعی است، فرد امر حقیقی است مثل بسیاری از امور دیگر. مثلًا این کتابها که در این کتابخانه وجود دارد، الآن من به عنوان «کتابخانه من» اینها را یک مجموعه واحد تلقی میکنم و برای هر کتابی یک جای معین قرار دادهام ولی این کتابها رابطهشان فقط این است که در یک محل و در یک مکان و در کنار یکدیگر هستند، در یک قفسه هستند، قطعها یا جلدهای هر چندتا مشابه یکدیگر است و الّا این مجموع به صورت مجموع و جامعه کتابها یک وجود حقیقی ندارد. این کتاب که کتاب «الف» است وجود دارد و آن کتاب که کتاب «ب» است وجود دارد اما این مجموعِ کتابها یک وجود اعتباری است. یا


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری