• درسهای اسفار(4)
/90

درسهای اسفار، ج 4، ص: 21

تقریر اشکال در بحث ربط حادث به قدیم

تقریر اشکال[1]  این است: هر حادثی ـ که قطعا علت تامهای دارد ـ علت تامهاش باید حادث باشد، زیرا اگر علت تامه حادث حادث نباشد و قدیم باشد لازم میآید انفکاک معلول از علت تامهاش، و نه تنها محال است علت تامه امر حادثْ قدیم باشد، بلکه حتی محال است آن علتْ حادثی باشد که بین آن حادث و این حادث فاصله زمانی باشد، چون انفکاک معلول از علت تامهاش محال است. بنابراین علت تامه هر حادثی باید حادث باشد ولو به بعض اجزائش. (نمیگوییم به تمام اجزائش باید حادث باشد، چون آنچه برهان اقتضاء میکند این است که علت تامه حادث باید حادث باشد ولو به یک جزء از اجزائش.) حال نقل کلام میکنیم به خود آن علت تامه یا به آن جزء حادث علت تامه و میگوییم آن حادث هم به دلیل اینکه حادث است نیازمند به علتی است که آن علت هم باید حادث باشد. باز نقل کلام میکنیم به آن علت (ولو آن علت هم فقط یک جزء از اجزائش حادث باشد) و همین طور علت بعدی و...؛ و چون حادث بدون علت محال است، منتهی به حدّی نمیشود.

این اشکالی است که استدلال فلسفی، ما را با آن مواجه میکند، ولی از طرف دیگر شک نداریم و برای ما محسوس است که یک سلسله حادثها در عالم به وجود میآید؛ یعنی وجود حادثها نه تنها امر محالی نیست و ممکن است، بلکه امری است که واقع شده است، و این به الهی بودن و غیر الهی بودن هم ارتباط ندارد.

خلاصه اینکه: وقتی که ما گفتیم انفکاک معلول از علت تامه محال است، این اشکال به وجود میآید که «این حادثها چگونه به وجود میآیند؟». اگر بگوییم علتهای تامه اینها قبلا وجود داشته است، لازم میآید انفکاک معلول از علت تامه، و اگر بگوییم مقارن حدوث اینها حادث شدهاند، نقل کلام میشود به علتهای این علتها و منتهی به حدّی نمیشود.

مسیری که مرحوم آخوند در مقام حل اشکال طی کردهاند.

مرحوم آخوند در مقام حل این اشکالْ ابتدائا از بین جوابهایی که داده شده[2]  همان جوابی



[1] . اينجا اشكال را ذكر نكردهاند و فقط در مقام جوابش برآمدهاند، ولی اشكال روشن است.

[2] . به اين اشكال جوابهايی داده شده؛ چون ساير جوابها قابل بحث نبوده ايشان دنبال نكردهاند.

صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری