• آینده انقلاب اسلامی ایران
/90

آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص: 199

ظلم در جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. میخواست تا بعد از چهارده قرن هم بیایند و بگویند:

فَلِأَی الْامورِ تُدْفَنُ لَیلا

 

بَضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ تُعْفی ثَریها

 

 

 

 

چرا پاره جگر پیغمبر شبانه باید دفن شود؟ چرا باید محل قبرش مخفی بماند؟

میخواستند این علامت سؤال همیشه باقی بماند، میخواستند این ظلم و این مظلومیت فراموش نشود.

زهرا از دنیا رفت «1». خبر در گذشت زهرا در مدینه پیچید. مردم ریختند جلو خانه علی و زهرا، آماده تشییع جنازه زهرا. یکی از اصحاب (ابوذر یا مقداد) بیرون آمد و گفت: ایهاالناس متفرق شوید، امروز زهرا دفن نمیشود. (البته نگفت که زهرا وصیت کرده که من باید شب دفن شوم، بلکه این حرف راست را گفت: زهرا امروز دفن نمیشود.) مردم متفرق شدند به خیال این که زهرا فردا دفن خواهد شد و فردا در تشییع جنازه زهرا شرکت خواهند کرد. علیالقاعده کسانی که زهرا از آنها بیشتر ناراضی بود بیشتر خودشان را آماده میکردند که در تشییع جنازه زهرا بیتابی کنند، برای این که گذشته لوث شود؛ همان کاری که مأمون در تشییع جنازه حضرت رضا کرد. ولی همین که هوا تاریک شد و همه در خانهها رفتند و خوابیدند علی مقدمات غسل و کفَن و دفن کردن زهرا را فراهم کرد. به دست خودش زهرا را غسل داد.

مطابق روایتی که در بحارالانوار هست اولاد زهرا (حسن، حسین، زینب و امّکلثوم) و خادمه خانه فضّه همه در آن دل شب بیدار بودند. علی وقتی که جنازه زهرا را در اتاق برد، خودش به تنهایی زهرا را کفن کرد. بعد از کفن، فریاد علی بلند شد، اطفال کوچک زهرا از هشت ساله تا سه چهار ساله و فضّه را صدا زد: یا حسن، یا حسین، یا زینب، یا امّ کلثوم، یافضّه! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِنْ امِّکمْ بیایید با مادر خودتان وداع کنید. آنها از ناحیه علی اجازه یافتند. حسنین آمدند خود را به روی سینه زهرا انداختند. فریاد یا امّا یا امّا به آسمان بلند شد. زینب و ام کلثوم که کوچکتر از آنها بودند خودشان را روی پاهای زهرا انداختند. علی در کناری ایستاده است، مثل ابر بهار اشک میریزد و این منظره دلسوز را تماشا میکند. علی

______________________________
(1). [این سخنرانی در شب شهادت حضرت زهرا علیها السلام ایراد شده است.]


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری