آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص: 203
غنی و قدیم اسلامی و ادامه همان راه و تسریع در حرکت آن و آفتزدایی از آن بوده باشد. همین فرهنگ که از جوهر حیاتی نیرومندی برخوردار است و متأسفانه در اثر غفلت پاسداران آن، قسمتهای مهمی از آن به فراموشی سپرده شده و دچار زنگزدگی شده و قسمتهایی از آن به نوعی آفتها دچار شده، باید از نو احیاء شود و از عناصری که فرهنگهای جدید به وجود آوردهاند تغذیه کند و مسیر رشد و توسعه و تکامل خود را طی نماید.
لازم به تأکید است که هر گونه تجدید نظر مبنی بر جایگزین ساختن یک فرهنگ دیگر به جای فرهنگ اصیل هزار و سیصد ساله اسلامی، خیانت به اسلام و مسلمین است و نتیجهای جز کشاندن امت اسلامی به دامن فرهنگ و تفکر بیگانه شرقی یا غربی، چپ یا راست ندارد.خوشبختانه تحولات جدید و پیشرفتهای علوم جدید ضمن این که مسئولیتها را دشوارتر و سنگینتر کرده، فرصتهای بسیار مناسبی نیز به وجود آورده و اصالت فرهنگ اسلامی را روشنتر و زمینه شکوفایی آن را فراهمتر کرده است.
حوزههای علمیه ما اگر از محدودیتهای مصنوعی که خود برای خود به وجود آوردهاند خارج گردند و با استفاده از پیشرفت علوم انسانی جدید به احیای فرهنگ کهن خود و آراستن و پیراستن آن بپردازند و آن را تکمیل نمایند و به پیش سوق دهند (که آمادگی تکامل و پیشروی دارد) میتوانند از این انزوای حقارتآمیز علمی خارج شوند و کالاهای فرهنگی خود را در زمینههای مختلف معنوی، فلسفی، اخلاقی، حقوقی، روانی، اجتماعی، تاریخی با کمال افتخار و سربلندی به جهان دانش عرضه نمایند.
بدیهی است که انجام چنین رسالت مقدسی نیازمند به شوراها و طرحهای متعدد، هر کدام برای مدت معین است. آنچه در این اوراق ذکر میشود ارزش این که نام طرح به آن داده شود ندارد، یک سلسله تذکرات است که به نظر نویسنده از نظر وظایف و مسئولیتها رسیده است و در این اوراق یادداشت میشود.
این وظایف را در دو بخش ذکر میکنیم: بخش اول تحت عنوان وظایف اصلی و بخش دوم تحت عنوان وظایف فعلی.
منظور از وظایف اصلی مجموع اموری است که ایدهآل و کمالمطلوب در حوزههای علمیه محسوب میشود، که اگر این حوزهها در صدد برآمدند و امکانش