• آینده انقلاب اسلامی ایران
/90

آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص: 39

کرده، به این عقیده چسبیده است. این عقیده نوعی انعقاد است یعنی فکر و اندیشهاش به جای این که باز باشد بسته و منعقد شده و بر عکس، آن قوه مقدس تفکر به دلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده. آن آدمی که یک سنگ یا چوب و ساخته دست خودش را میپرستد، آیا نشسته علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او وی را رسانده به این که این بت را بپرستد؟ تفکر آزاد است، حالا که تفکر آزاد است پس این آقای بتپرست باید آزاد باشد برای این که بت را بپرستد؛ یا نه، عقل و فکر این شخص اسیر است، باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم، کاری را بکنیم که ابراهیم خلیل اللَّه و بتشکن کرد.

مردمی طبق عادت بتپرست بودند. در یک روز عید که همه مردم از شهر خارج میشدند او از شهر خارج نشد. بتخانه هم خالی بود. تبر را برداشت و رفت تمام این بتها را خرد کرد الّا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت تا اگر کسی به آنجا برود با خودش فکر کند که این خداها با یکدیگر جنگیدهاند و این بت بزرگ چون از همه نیرومندتر بوده باقی دیگر را خرد و خمیر کرده و تنها خودش مانده است. این فکر برای مردم پیدا شود، بعد طبعا به حکم فطرت میگویند اینها که نمیتوانند از جایشان بجنبند. همین [امر] فکر اینها را عوض میکند. این کار را کرد. وقتی که مردم برگشتند و وضع را آنچنان دیدند داد و فریاد کردند که چه کسی این کار را کرده است؟ یادشان افتاد که جوانی در این شهر است که مخالف با این کارهاست، نکند کار او باشد؟ رفتند سراغ ابراهیم. ابراهیم در پاسخ به آنها گفت چرا شما به من میگویید؟ مجرم آن کسی است که زنده مانده و تبر به گردن اوست (بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ «1»). اینها گفتند از او که این کار ساخته نیست. گفت چطور کار زد و خورد از او ساخته نیست ولی [روا کردن] حاجتهایی که انسانها در آن حاجتها درماندهاند ساخته است که مثلا زنی نازاست او را زاینده کند؟ قرآن میگوید: فَرَجَعوا الی انْفُسِهِمْ «2» این سبب شد که به خود باز گردند.

امروزیها در فلسفه هگل و بعد از فلسفه هگل دیگران بالخصوص کارل مارکس اصطلاح «از خودبیگانگی» آوردهاند، میگویند انسان از خود بیگانه میشود و باید

______________________________
(1). انبیاء/ 63.

(2). انبیاء/ 64.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری