آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص: 41
احترام به آزادی نیست، خدمت به استعمار است. ملت هند اگر از زیر بار این خرافات بیرون بیاید باج به انگلیسها نمیدهد. یا در گذشته میگفتند ببینید کوروش چقدر مرد بزرگِ بزرگواری بوده! که وقتی به بابِل رفت و آنجا را فتح کرد تمام بتخانهها را محترم شمرد. این کار از نظر یک فاتح که سیاست استعمارگری دارد و میخواهد مردم را بفریبد توجیه میشود ولی از نظر بشریت چطور؟ آیا خود جناب کوروش به آن بتها اعتقاد داشت؟ نه. کوروش چه فکر میکرد؟ میگفت این اعتقاد، این مردم را بدبخت کرده یا نه؟ بله. ولی در عین حال دست به ترکیب آنها نزد، چرا؟ چون میخواست که آنها در زنجیر بمانند. این خیانت بود نه خدمت.
آزادی تفکر
اما آزادی تفکر، آزادی منطق، آزادی اندیشه که- همین طور که عرض کردم- با آزادی انعقاد فکر نباید اشتباه شود. آزادی تفکر نه آزادی انعقاد اندیشه. تفکر باید آزاد باشد. هر مکتبی که به ایدئولوژی خودش ایمان و اعتماد دارد ناچار طرفدار آزادی اندیشه و تفکر است. هر مکتبی که ایمان و اعتمادی به خود ندارد جلو آزادی اندیشه و تفکر را میگیرد، میخواهد مردم را در یک محدوده خاصی نگه دارد و نگذارد که تفکر کنند یا فکر خود را ابراز کنند؛ همین طور که ما امروز در کشورهای کمونیستی جهان میبینیم که به دلیل این که خود اینها بیش از همه میدانند که ایدئولوژیشان آسیبپذیر است حتی رادیوهایشان را هم یک موجه میکنند که ملتشان صدای مردم دیگر دنیا را نشنوند و یک بُعدی بار بیایند.
صراحت و عدم نفاق، شرط آزادی تفکر
من در محیط همین دانشکده به فردی که عقاید ماتریالیستی داشت و گاهی سر کلاسها ابراز میکرد، هم به خودش و هم چند بار وسیله استادهای دیگر به او پیغام دادم گفتم من به تو نمیگویم تو چرا این طور فکر میکنی، حق داری این طور فکر کنی؛ و نمیگویم که تو چرا فکر خودت را ابراز میکنی، حق داری ابراز کنی؛ ولی من یک مطلب به تو میگویم: تو واقعا اگر به فکر خودت ایمان و اعتماد داری چرا جلو ما این حرفها را نمیزنی؟ چرا هر جا دانشجویان سال اول حضور دارند- که میدانیاز جایی اطلاع ندارند و معمولا دانشجو از استاد حساب میبرد و بیم دارد که آخر