• آشنایی با قرآن (9)
/90

آشنایی با قرآن 9،صفحه: 13

يک چيزی در تقدير است، اين خبر است از برای مبتدای محذوف.

سبک سخن قرآن اينگونه است؛ از اول میآيد در عالم وحی بر پيغمبر، و بعد که پيغمبر بر مردم القاء میکند- در هر دو مرحله- شما میبينيد که اين کلمه، اين حقيقت يکدفعه نمودار میشود: الْحاقَّةُ. جز اينکه اين کلمه اين تصور را در ذهنها ايجاد کند هدف ديگری ندارد. حال چه؟ کمی با زبان ساده به زبان ادبی بحث میکنيم. جمله برای اين است که تصديق به وجود بياورد. مثل اينکه میگوييد من اينجا هستم؛ من فردا میخواهم چنين کاری را بکنم. جمله برای اين است که طرف به مطلبی تصديق کند. اين است که در جمله بايد مفردهايی به کار برده شوند که اين مفردها تصورها هستند و تصورها را که با يکديگر به نوعی ترکيب میکنند تصديق به وجود میآيد. ولی گاهی هدف از اول اين است که تصورِ يک مطلب در ذهن طرف بيايد؛ مسأله، مسأله تصديق نيست؛ اول القاءِ نفس آن تصور و خود آن تصوّر است. يک وقت بر قلب مبارک پيغمبر روشن [و پديدار] میشود به آن گونهای که ما نمیدانيم حقيقتش به چه شکل است. الْحاقَّةُ: فقط توجه دادن به اين حقيقت، مجسم کردن اين حقيقت، ايجاد اين تصور- که آن مافوق تصور است- در ذهن او. يا وقتی که خود پيغمبر کلام را بر مردم القاء میکند میگويد: الْحاقَّةُ آن حقيقت ثابت؛ آن حقی، آن تحققی و آن واقعيتی که هيچگونه بطلان و پوچی ولو به طور نسبی در او راه ندارد، آن حقيقتی که اين دنيا حقانيت خودش را از او کسب کرده است. همين قدر میگويد: الْحاقَّةُ حقيقت. ذهنها متوجه حقيقت، حاقّه و حق میشود.

وقتی که اين تصور را در اذهان ايجاد کند- که من الآن کلمهای ندارم که بخواهم به جای کلمه حاقه بگذارم جز همان کلمه حق، ثابت، حقيقت- فوراً برای آن کسی که به او القاء شده است، اين سؤال مطرح


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری