/90

انديشه ي حوزه، سال چهاردهم ، شماره ششم،بهمن و اسفند 1387، ص 18

_________________________________________

 

و اساسي ترين راه کاري است که بر اساس آن مي توان با مخالفين عقايد شيعه، احتجاجات مبنايي داشت. ويژگي اين مبحث زيربنايي اين است که در صورت تثبيت آن و تبيين درست آن، بسياري از مشکلات روبنايي و سطحي و ظاهري را حل مي نمايد.

شايد اين شگرد جديد دشمنان شيعه است که به جاي بحث هاي اساسي و مبنايي، که در عقايد شيعه مستند به عقل و نقل مي باشد و از استحکام بي نظيري برخوردار است، به مباحث قشري، سطحي و ظاهري پرداخته و فضاي مباحث دقيق نظري را مبهم و تيره و تار مي نمايند.

بنابراين بر ماست تا با رعايت دقيق اولويت در مباحث و مناظرات به اصلي ترين مسائل بپردازيم و تصويري خردپذير از عقايد مبنايي خود به همه ي حق گرايان عالم ارائه نماييم.

ائمه ي شيعه عليهم السلام در شرح موقعيت امام، عبارات روشني را بيان داشته اند و اعلام نموده اند که امامت ميثاقي است بين خداوند (جل جلاله) و انسان، و شناسايي امام بر هر مؤمني واجب است و آن که بميرد و امام زمان خود را نشناسد همچون کافر مرده است. امامان عليهم السلام حجت خدا بر روي زمين اند و فرامين آن ها فرامين خداست. آن ها در همه ي تصميمات از طرف خدا ملهم اند و بنابراين اينان هستند که خداوند مردم را به اطاعت از آن ها فرمان داده است (جعفري، 1378، 340).

مرحوم مظفر قدس سره در عقائد الاماميه، در مبحث امامت، بيان مي دارد که معتقديم امامت، اصلي از اصول دين مي باشد که ايمان ما کامل نمي شود مگر با اعتقاد به امامت. در اين اصل تقليد جايز نيست، بلکه همان طور که در توحيد، نبوت و معاد، اعتقاد عقلي واجب بود، در امامت هم واجب است. از نبي مکرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم، نص صريح داريم که «هر کس بميرد و امام زمان خود را نشناسد، مانند مردم زمان جاهليت مرده است». با توجه به همين نص است که جايز نيست عصري از اعصار از وجود امام واجب الطاعة خالي باشد (مظفر، 1380،


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری