/90

فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 27،ص437

تجسم زنده و جاندار حقیقی و واقعی، نه تجسم بی روح. انسان وقتی در حادثه کربلا تامل می کند، اموری را می بیند که دچار حیرت می شود و می گوید اینها نمی تواند تصادفی باشد. و سر اینکه ائمه اطهار این همه به زنده نگه داشتن و احیای این خاطره توصیه و تاکید کرده و نگذاشته اند حادثه کربلا فراموش شود، این است که این حادثه یک اسلام مجسم است.» (4)

 

بدین ترتیب ائمه اطهار خواسته اند که داستان کربلا به صورت یک مکتب تعلیمی و تربیتی همیشه زنده بماند.

 

تفسیر الگوساز

 

گام نخست در الگوپذیری قیام عاشورا این است که راز جامعیت اسلام در کربلا درک شود و بر اساس آن، تفسیری صحیح از این حادثه ارائه گردد. در صورتی این نکته از عاشورا قابل برداشت است که قرائتی الگوساز از آن صورت گیرد. بی تردید پیشوایان دینی از زمان پیغمبر اکرم (ص) و ائمه طهار (ع) دستور اکید و بلیغ داده اند که باید نام حسین بن علی (ع) زنده بماند و باید سوگواری آن حضرت هر سال تجدید بشود. سؤال اساسی این است که چرا چنین دستوری داده اند و چرا این همه به این موضوع اهتمام داشته اند؟

 

از این رو تحلیل ما از قیام امام حسین (ع) تعیین کننده است. از نگاه شهید مطهری حادثه عاشورا و تاریخچه آن، دو صفحه دارد؛ یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلمانی. در نگاه دوم، قهرمان حادثه یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، شمر و امثال اینها است. وقتی این صفحه تاریک مطالعه شود فقط ظلم است، جنایت است و رثاء بشریت، که هیچ چیز غیر از گریه، زاری و مرثیه را نمی طلبد اما اگر صفحه مقابل مطالعه شود قهرمان این صفحه نورانی حسین است و اهل بیت و اصحاب او. این صفحه دیگر جنایت و تراژدی نیست بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت، انسانیت و حق پرستی است. البته هر دو صفحه این واقعه یا بی نظیر است یا کم نظیر و باید به هر دوی آنها پرداخت و آن را مورد تجزیه و تحلیل عبرت آموز قرارداد، اما به قول آن استاد فرزانه:

 

«چرا ما صفحه نورانی این داستان را کمتر مطالعه می کنیم در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنایی آن می چربد و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن خیلی می چربد» (5)؛

 

«اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم آن وقت از جنبه رثائی اش می توانیم


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری