كيهان انديشه، شمارهِي 51، ص43
نگرش كلی وی در این زمینه شبیه به نظر گاه حكمای الهی اسلام و متكلمان معتزله است.
ارتباط عدل الهی و مسأله شر
مسأله شر را در ساده ترین صورتش می توان در قالب یك قیاس بیان كرد:
1- اگر خداوند خیرخواه محض است، باید بخواهد كه همه بدیها نابود شوند.
2- اگر خداوند قادر مطلق است، باید قادر باشد كه بدیها را از بین ببرد.
3- با این حال شر وجود دارد.
بنابراین خداوند نمی تواند هم قادر مطلق باشد و هم خیرخواه مطلق (1) .
برای نشان دادن تناقص میان این سه قضیه، به مقدمات و یا بعضی قوتاعد شبه منطقی دیگر راجع به واژه های«خیر»و«قادر مطلق»احتیاج است.آن اصول و قواعد عبارت است از: (2)
الف:خیر نقطه مقابل شر است.به طوری كه فرد خیرخواه حتی المقدور شر را از میان برمی دارد.
ب:تواناییهای قادر مطلق را هیچ حد و مرزی نیست.
لازمه مقدمات مذكور این است كه اگر كسی خیرخواه محض باشد و هم قادر مطلق، شر را بالكل از بین می برد.از این روی سه قضیه شماره(1)و(2)و (3) متناقض اند.
پیشینه بحث عدل الهی و مسأله شر