/90

فصلنامه مصباح،تعلیم و تربیت اسلامی،سال سیزدهم،شماره 50،ص 106

________________________________________

 

1- اصل هماهنگی با فطرت

 

در وجود انسان از سوی خداوند متعال ویژگیهایی قرار داده شده است که او را از سایر موجودات متمایز میکند؛ خردورزی، حقیقتجویی، زیباگرایی، عدالتطلبی، خداگرایی و سایر ویژگیهای ذاتی از جمله این استعدادهای فطری را تشکیل میدهند. مجموعه وضعیت زندگی آدمی باید به گونهای سامان یابد که این ویژگیها، که به مثابه بذرهایی است که در زمین خلقت انسان وجود دارد، رشد کند. تعلیم و تربیت در بین مجموعه اموری که زندگی آدمی را شکل میدهد، مهمترین و اثرگذارترین عامل است و باید با استعدادهای عالی فطری هماهنگ باشد. لزوم این هماهنگی به طور کامل مورد تأیید عقل است.

 

از نظر عقلی اگر وضع حاکم بر فطرت با فطرت همسو نباشد، استعدادهای عالی آدمی رشد نمیکند. محیط غیرعقلانی نمیتواند عقل را رشد دهد و محیط غیرمعنوی نمیتواند معنویت را در انسان پرورش دهد. «اگر انسان دارای یک سلسله فطریات باشد قطعاً تربیت باید با درنظر گرفتن همان فطریات صورت گیرد. چون تربیت یعنی رشد و پرورش دادن و این براساس قبول کردن یک سلسله استعدادها و به تعبیر امروزیها یک سلسله ویژگیهای انسان است.

انسان را دو جور میتوان ساخت: یکی ساختن، آن چنانکه اشیا را میسازند؛ یعنی سازنده فقط منظور خود را درنظر میگیرد و فرد را به شکلی درمیآورد که آنمنظور را تأمینکند؛ حالبا ناقص کردن یا کامل نمودن آن. دیگر، تربیت یعنی پرورش دادن استعدادهای واقعی انسان. او اگر استعداد عقلانی و فکری دارد و چون و چرا در مسائل دارد، این را باید پرورش داد نه اینکه اینها را کشت. (مطهری، 1374: 8).

 

2- اصل اعتدال

 

دومین اصلی که در تعلیم و تربیت اسلامی باید رعایت شود، اعتدال است. اعتدال در مقابل افراط و تفریط است. افراط یعنی زیادهروی کردن در چیزی و تفریط یعنی کم دیدن و کم آوردن چیزی. هرکدام از این دو موجب اختلال در بقا، استمرار و سلامت امور میشود. در تعلیم و تربیت نیز که با روح و روان انسانها سروکار دارد، پرهیز از افراط و تفریط از لوازم تعلیم و تربیت کارآمد و تأثیرگذار است. افراط، تورم به وجود میآورد و تفریط، خلأ وکاستی.

«چون هر قوه و استعدادی برای هدف و غایتی ساخته شده و مجموع آن هم غایتی کلی دارد، ما اگر بخواهیم بفهمیم که یک قوه در حد وسط است یا در افراط و یا در تفریط باید این جهت را کشف کنیم که این قوه اصلاً برای چه آفریده شده است. آنچه برای آن آفریده شده حد وسط است که بیشتر از آنچه برای آن آفریده شده به کار افتد، افراط است، کمتر از آن تفریط است. قوه خشم در حدی که انسان از خود دفاع کند حد وسط آن است. کمتر از آن باشد که انسان به صورت آدم ضعیف توسریخوری درآید، حد نقص و تفریط آن است و بیشتر از آن باشد که انسان به صورت فرد مهاجمی درآید که میخواهد توی سر دیگران بزند، حد افراط آن است» (مطهری، 1374: 126-125).

در جامعه به انسانهای معتدل نیاز داریم. انسانهایی که نه اهل افراط باشند و نه تفریط. برای شکلدهی به چنین جامعهای به تربیت معتدل نیازمند هستیم. بر این اساس «قرآن همه جانبه حرف میزند. یک وقتی بود که جامعه ما دچار یک بیماری بود و آن اینکه اسلام را فقط در عبادت میدانستند آن هم چه عبادتهایی! ملاک مسلمانی، زیاد مسجد رفتن و زیاد دعا خواندن بود. این به صورت یک بیماری


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری