/90

جهانبینی توحیدی، ص53

تختخواب معینی بخوابد. غلامان میزبان، مهمان را روی تختخواب میخوابانیدند. اگر اتفاقاً اندام مهمان از تخت نه کوتاهتر بود و نه بلندتر، اجازه داده میشد که بخوابد، اما وای به حال مهمان نگونبخت اگر اندامش با تخت مساوی نبود. اگر اندامش بلندتر بود، از طرف پا یا سر با ارّه مساوی میکردند و اگر کوتاهتر بود، آنقدر از دو طرف میکشیدند تا برابر شود و به هر حال پایان کارش معلوم بود.

اما تساوی مثبت از نوع بینظری یک معلم مهربان دلسوز است که به همه شاگردان با یک چشم نگاه میکند؛ در صورت تساوی جوابها نمره مساوی میدهد و در صورت اختلاف در جوابها به هرکس همان نمره را میدهد که استحقاق دارد.

جامعه اسلامی جامعه طبیعی است نه جامعه تبعیضی و نه جامعه تساوی منفی.

تز اسلام «کار به قدر استعداد و استحقاق به قدر کار» است.

جامعه تبعیضی جامعهای است که رابطه انسانها بر اساس استعباد و استثمار است، یعنی بهرهکشی جبری و زندگی افرادی به حساب کار و زحمت افراد دیگر.

ولی جامعه طبیعی جامعهای است که هرگونه بهرهکشی و زندگی یک فرد به حساب فرد دیگر محکوم است؛ رابطه انسانها رابطه «تسخیر متقابل» است؛ همه آزادانه و در حدود امکانات و استعدادات خود میکوشند و همه مسخَّر و رام یکدیگرند، یعنی استخدام طرفینی حکمفرماست. بدیهی است به حکم اینکه تفاوت طبیعی و اختلاف طبیعی میان افراد حکمفرماست، آن که نیرو و استعداد بیشتری دارد بیشترْ نیروها را به سوی خود جذب میکند. مثلًا فردی که استعداد علمی بیشتری دارد، جویندگان علم را بیشتر به سوی خود جذب میکند و بیشتر مسخّر خود میسازد و آن که استعداد فنی بیشتری دارد، دیگران اجباراً در زیردست او و در جهت فکر و ابتکار او حرکت میکنند و بیشتر مسخّر و رام او میشوند. این است که قرآن مجید در عین اینکه «ربّ و


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری