مجله پژوهش های قرآنی، شماره 17 و 18، صفحه 33
می كند در هیچ جا بحث جامعی راجع به آن پیدا نمی كند».(6)
در چند قرن اخیر به دلیل پیدایی مكتب های الحادی و ضدّمذهبی چون (ماركسیسم)، (اگزیستانسیالیسم) در غرب و راه یابی این اندیشه ها به كشورها و جامعه های اسلامی كه هریك به گونه ای مبانی نظری دین و نیز سرشت آغازین انسان و به طور مشخص گرایش های مذهبی انسان را نفی می كردند از سویی، و پیشرفت دانش روان شناسی و دست یابی روان شناسان به اُفق های ناشناخته روح و گرایش های روانی انسان از دیگر سو، بحث از فطرت و سرشت نخستین انسان ها در نظرگاه مصلحان و اندیشه وران اسلامی جایگاهی فرازمندتر از گذشته یافته و اندیشمندانی چون علامه طباطبایی و استاد مطهری به تبیین و تحلیل این موضوع به صورت گسترده تر و همه جانبه تری همّت گمارده اند.
تعریف فطرت
واژه (فَطَرَ) در لغت به معنای شق كردن و نیز به معنای آفرینش ابتدایی و بدون پیشینه است. طبرسی در مجمع البیان می نویسد:
(اصل الفَطرِ الشقّ.)(7)
معنای اصلی فَطَرَ، شكافتن است.
راغب اصفهانی در مفردات می نویسد:
(والفطر الشقّ طولاً.)(8)
فطر، شكافتن چیزی از طول است.
جوهری در صحاح اللغة هر دو معنی را بیان كرده است:
(والفطر الابتداء والاختراع والفطر ایضاً الشق.)(9)
فطر به معنای آغاز و اختراع و نیز شق و پاره كردن است.
و ابن منظور در لسان العرب گفته است:
(فطره یفطره فطراً ای خلقه والفطرة الابتداء والاختراع.)(10)
فَطَرَ به معنای خلقت است و فطرت ابتدا و اختراع است.
در قرآن كریم در آیات بسیاری فطرت به معنای خلقت و آفرینش و (فاطر) به معنای خالق و آفریدگار آمده است:
(انّی وجّهت وجهی للذی فطر السموات والأرض) انعام / 79