مجله نامه مفید - شماره 17، ص 208
نظر جانبداری میكنند. استاد شهید، حاكم مشروع را حاكمی وصف میكند كه مشروعیتش برخاسته از مردم و یا از خداوند باشد.
«حكمران بالضرورة یعنی كسی كه متابعت مشروع دارد نه كسی كه به زور خود را تحمیل كرده است و آن كسی كه متابعت مشروع دارد به دو گونه ممكن است: یكی به نحو ولایت و دیگر به نحو وكالت».(7)
2. حق طبیعی و فطری
بعضی فلاسفه سامان طبیعت را بر تفویض و پخش مسؤولیتها و حرفهها در میان انسانها میدانند و معتقدند كه طبیعت، شأن و منزلت حكمرانی را تنها بر عهده عده خاصی نهاده است و این مسؤولیت از توان دیگران برنمیآید و به اصطلاح، حاكمان، حاكمان زاده شدهاند. ارسطو در این باره میگوید:
برخی از زندگان، از همان نخستین لحظه زادن، برای فرمانروایی یا فرمانبرداری مقدر میشود. این ویژگی در زندگی رواندار نتیجه از سرای طبیعت است.(8)
استاد در تبیین آن مینویسد:
«این كه حق طبیعی یك تخمه و یك نژاد است. برخی نژادها آسمانی هستند، همان عقیدهای كه در ایران قدیم وجود داشته در مورد آسمانی نژاد بودن شاهان، و تخمه شاهی و نژاده بودن، پس حق طبیعی و موروثی میشود. (نظیر زنبور عسل)»(9)
3. سنتی (Tradition)
سنتها و مقررات كه سالها و سدهها رایج است و مورد اعتراض قرار نگرفته، خود به خود مورد تقدیس قرار گرفته و از مشروعیت برخوردار است.
ماكس وبر در توضیح آن مینویسد:
«مبتنی است بر اعتقاد متداول به تقدس سنتهایی كه از قدیم اعتبار داشتهاند و مشروعیت كسانی كه این سنتها، آنان را مأمور و مجاز به اعمال سیادت میكند.»(10)