فصلنامه پیام شماره82/ صفحه: 118
هم جهان بینی است و هم معیار شناخت قانون و هم ملاک شایستگی زعامت و رهبری و هم آرمان انسانی و هم مسوولیتی اجتماعی، مسلمین با آن عنایت شدید و حساسیت فراوانی که به قرآن داشتند نسبت به آن بی تفاوت بمانند . علت اصلی راه یافتن این اصل در کلام و در حوزه های اسلامی دیگر، بلاشک قرآن بود . ( عدل الهی /38).
از منظر استاد نظریه عدالت از یک سو به ایمان به خداوند و از سوی دیگر به مسئله نبوت و معاد ارتباط پیدا می کند و از سوی سوم با مسائلی چون پاداش و جزا، جبر و تفویض، فلسفه احکام و مانند آن. لذا اعتقاد به این اصل یا نفی آن مبنایی برای اعتقادات دین ما می باشد. ریشه این جامعیت و اهمیت، توجه قرآن به این آموزه مهم است .
فطری بودن عدالت
از منظر استاد مطهری در نهاد بشر گرایش به عدالت و عدالت خواهی وجود دارد. ایشان در جواب این سوال که آیا انسان بالفطره طرفدار عدالت است و یا بالفطره متعدی است، می نویسد بدیهی است که انسان به تمام وجودش عادل و متنفر از ظلم نمی باشد و الا ظلمی در جهان واقع نمی شد ( یادداشت های استاد مطهری /6/232) در جای دیگر می نویسد فیلسوفان اروپا چنین نیروی فطری را در نهاد بشر رد می کنند و می گویند عدالت اختراع مردمان زبون است، حال آن که عدالت در نهاد بشر هست و اگر خوب بشر تربیت شود و زیردست یک مربی قرار گیرد می رسد به جایی که عدالت خواه شود و علی (علیه السلام)نمونه یک انسان عدالت خواه است. ( سیری در سیره ی ائمه اطهار /266).
نکته: ایشان فطرت انسانی را بیان کننده مدل انسان اسلامی می دانند. مدل انسان اسلامی عصاره همه موجودات و خلیفه خدا بر روی زمین می باشد، که دارای خلافت تکوینی، اختیار، قدرت و بالاخره عدالت خواهی است و برخلاف انسان غیر اسلامی . استاد می کوشد ثابت کند که انسان عکس العمل محیط و یا لوح نانوشته نمی باشد بلکه چراغی است که در او فروغ الهی به نام فطرت وجود دارد. عدالت خواهی و گرایش به عدل و تنفر از بدی و ستم جزئی از ساختار وجودی انسان است . از این روست که عدل و عادل و عدالت گستر را فطرتا دوست دارد و این دوست داشتن را بدون آن که آموزش در این باب دیده باشد یا تجربه ای کسب کرده باشد به مثابه امری پیش از تجربه مورد توجه قرار می دهد.