/90

فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 39 و 40،ص 308

و مهربانی و مهرورزی آن، همگان را در بر می گیرد، چه نیکوکاران و چه بدکاران و سرکشان را.

 

با این حال، گروهی از صاحب نظران غربی، در مقایسه اسلام با مسیحیّت، از مسیحیت دفاع کرده اند، غافل از این که چنین آیینی و مذهبی، خشونت زاست و خشونت گستر. این دسته با نادیده گرفتن چنین اصل مهمی به اسلام خرده گرفته و نوشته اند:

 

اگر در اسلام مسأله محبّت به انسان ها مطرح است؛ احسان به انسان ها و نرمش در مقابل انسان ها(مطرح است) در مقابل، دشمن داشتن انسان ها و خشونت به خرج دادن... هم مطرح است.(18)

 

در باره مسیحیّت نوشته اند:

 

عیسای مسیح به محبت دعوت می کرد. در محبت هم میان افرادی که باید به آنها محبت شود، استناد نمی کرد؛ خدا پرست باشند یا نباشند، پیرو عیسی(19) باشند یا نباشند.

 

گروهی که شعاع دید و نگاه علمی آنان کوتاه و سطحی است، به صرف برخورد با یک اندیشه و عمل به ظاهر خشونت بار از سوی انسان یا مکتبی خاص، آن را محکوم می کنند. امّا کسانی که دقیق اند، بدون شتاب و دچار شدن به احساس و عاطفه و هیجانات بی پایه، به نقد و تحلیل موضوع و پیامدهای آن پرداخته و سپس به داوری می نشینند.

 

مطهری با چنین نگرشی به موضوع با یاد آوری سخن گرانقدر پیامبر اسلام:

 

أحبب للناس ما تحبّ لنفسک و اَکْرِهْ لهم ما تکره لنفسک؛(20)

 

برای دیگران، همان را دوست بدار که برای خود دوست می داری و همان را دشمن دار که برای خود دشمن می داری.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری