/90

 

فقه، سال یازدهم، سی ونهم، ص291

    الف. ظاهریان: این دسته از فقیهان مسلمان بر آن باورند كه هیچ گونه عیبی موجب فسخ نكاح نمی شود، چه در زوجه وجود داشته باشد و یا در زوج و چه پیش از عقد باشد و یا پس از آن، زیرا از كتاب و سنت، دلیلی نرسیده كه عیب را موجب فسخ برشمرَد و عیب، به فرد سالم اجازه و حق می دهد كه از دیگری جدا شود و رشته ازدواج را بگسلد. در واقع، دیدگاه های صحابه این مهم را برمی تابد كه طرف سالم حقّ جدایی دارد و این دیدگاه ها، حجّت و دلیل به شمار نمی آید، زیرا این دیدگاه ها، حاصل اجتهادهای آنان است و چه بسا در این راه به این اشتباه رفته اند. شوكانی، از جمله فقیهانی است كه در كتاب نیل الأوطار، چنین دیدگاهی را بیان می كند.(3)

 

 

ب. در مقابل دیدگاه پیشین، گروه دیگر معتقدند: هر عیبی كه در یكی از دو زوج وجود داشته باشد و با وجود آن عیب، هدف و مقصود زناشویی (تناسل، ایجاد مودّت و محبت میان دو طرف) حاصل نیاید و یا آن كه دو طرف به دلیل آن عیب از یكدیگر متنفّر شوند، سبب حقّ خیار می گردد، زیرا عقد بر پایه سلامت و عاری بودن از عیوب منعقد شده است. پس با وجود عیب، خیار ثابت می گردد؛ شریح قاضی، ابن شهاب زهری و أبوثور خلاف از این دسته اند.(4) در واقع، باورمندان به این دیدگاه به نوعی به شروط بنایی و اراده متعاقدان توجه كرده اند و اراده دو طرف را بررسیده اند كه آیا وصف سلامت را مدّ نظر داشته اند یا نه و با استقرای ناقص، ضابطه ای كلّی پیش كشیده اند. بنابراین، نمی توان انتقاد كرد كه: شاید همه افراد به این وصف عنایت نكنند و اثبات خلاف این ضابطه و معیار كلی، نیاز به كار دادرسی دارد.

ج. جمهور فقیهان اهل سنّت، قائل به تفصیل شده اند. به باور آنان هر عیبی موجب فسخ نیست و عامل جدایی به شمار نمی آید و تنها عیوبی موجب و عامل جدایی تلقّی می گردد كه به هدف اصلی ازدواج خلل وارد آورد و یا آن كه به زیانی انجامد كه طرف مقابل آن را برنتابد. بدین ترتیب، این دسته به


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری