/90

 

فقه، سال یازدهم، سی ونهم، ص290

    دسته ای، عیوبِ موجب فسخ نكاح را حصری برشمرده اند و عیوبِ ویژه ای را موجب فسخ نكاح دانسته اند، و گروه دیگر با تمثیلی برشمردن عیوب، آن دسته از عیوب شایع امروزی، مانند: ایدز، سرطان و را نیز موجب فسخ یاد می كنند. اكنون باید دید، در فقه شیعه به كدام سو می توان گرایید.

 

 

1. تعریف عیب

فقیهان شیعی، در كهن ترین و مشهورترین تعریف ها، هر فزونی و كاستی را از خلقت اصلی عیب دانسته اند؛ چه این فزونی یا كاستی به صورت زایده ای عینی باشد، مانند آن كه زوجه یا زوج یك انگشت نداشته باشد یا یك انگشت بیشتر داشته باشد، و یا این كه به صورت صفتی عارضی باشد، مانند آن كه زوج یا زوجه، بیمار باشد و تب كند.(1 )این تعریف كه خاستگاهش اخبار و روایات است، مورد انتقاد فقیهان متأخر قرار گرفته و تعریف های دیگری از آن ارائه شده كه هر كدام بركنار از انتقاد نیست.

در فقه اهل سنت نیز برخی بر این باورند كه (منظور از عیب، نقص بدنی یا عقلیِ یكی از زوجین است، به گونه ای كه زندگی زناشویی را بی فایده یا نابسامان سازد.)(2)

2. دیدگاه مذاهب

همان گونه كه پیش تر گفته آمد، مذاهب فقهی در پاسخ به این پرسش كه آیا عیوب موجب فسخ نكاح، حصری است یا تمثیلی، با یكدیگر هم داستان نیستند؛ گروهی مطلقاً بر این باورند كه عیب هیچ نقشی در فسخ ندارد و یكسره تأثیر عیب در فسخ را نفی می كنند و گروه دیگر، بر این باورند كه تنها عیوب ویژه ای موجب فسخ نكاح می شود و سرانجام، گروه دیگری كه به درستی اندیشیده اند و به حصری بودن عیوب نگراییده اند و عیوب ویژه ای را برنشمرده اند بلكه هرگونه عیبی را كه خانواده را كانون تنفّر و دشمنی سازد، موجب فسخ نكاح برشمرده اند.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری