/90

مطالعات راهبردي زنان،سال دوازدهم، شماره 46،زمستان1388،ص50

 

طرح مسأله

 

شناخت هويت «زن و مرد» از دو زاويه ممکن است: الف) هويت شناسي جوهري، نهادي و ذاتي که جغرافياي وجودي آنان را از بُعد «انسان بودن» و «انسانيت» مورد سنجش و ارزيابي قرار دهد. ب) هويت شناسي صِنْفي و جِنْسي که هر کدام از آنها را به صورت اعراض وجودي، جغرافياي طبيعي آنها مورد کاوش و پژوهش قرار ميدهد که ريشه تفاوتهاي طبيعي و جنسيتي را در نحوه آفرينش و خلقت آنها بر اساس عدالت و حکمت الهي پيجويي مينمايد و «تفاوت» را در «تناسب» ميان زن و مرد و «تعارف» «لِتعارفوا» (حجرات، 13) ميبيند. نه نقص يکي و کمال ديگري که در حقيقت به تفکيک شخصيت حقيقي و حقوقي آنها ميپردازد. يعني ضمن پذيرش «جنسيت» در ساحت حقوقي اعم از خانواده و اجتماع «الغاء خصوصيت» در «ساحت حقيقي» ميکند تا عرصه عقلِ فطري-رحماني، تحصيل معارف و تکامل معنوي و نيل به مقام ولايت الهيه عرصه مسابقه انسان در سلوک الي الله و في الله باشد و «صيرورت»، «تصعيد»، «رفعت»، جهاد علمي و عملي، هجرت آفاقي و اَنْفُسي، معرفت حصولي و حضوري به مبدأ و معاد، راه و راهنما و راهبر و در نهايت ساحت ايمان و عمل صالح براي تحصيل «حيات طيبه» و «لقاء ربّ» براي همگان از زنان و مردان موضوعيت داشته باشد و در استکمال وجودي چون اصالت از روح است نه جسم و زن و مرد بودن از ساحت روح خارج است به نحو تخصّصي نه تخصيصي و زن و مردي در چنين ميدان معرفت، محبت، عبوديت و ولايت الهي مطرح نيست


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری