/90

مطالعات راهبردي زنان،سال دوازدهم، شماره 46،زمستان1388،ص51

 

و سالبة به انتفاء موضوع است. نظام احسن خِلْقت در خصوص «انسان» که خليفة الله و امانتدار الهي است معاني و مباني معرفتي-سلوکي خويش را بيابد پس در باب «حقيقت انسان» که از حيث منطق معرفتي «حيوان ناطق» است و از جهت «منطق وحياني و معرفت قرآني» انسان «حي متالّه» است اساساً سخن از همتايي و تساوي مطرح نيست؛ لـذا زن و مرد نه مساوياند و نه مـتمايز، چرا که موضوعي براي تساوي يا تفاوت وجـود ندارد، بوعـلي سـينا مي­نويسد: «روح و حقيقت انسان نه مرد است و نه زن» (ابن سينا، 1375: ج2، صص292، 307-306، 353-352). علامه جوادي آملي مي­فرمايد: از آن جا که تساوي و تفاوت از نوع عدم و ملکه هستند نه سلب و ايجاب که تا اگر هر دو رفع شدند مستلزم رفع نقيضين باشد- يعني يك موضوع خاص وقتي در خارج موجود است ، اين موضوع با موضوع ديگر از دو حال بيرون نيست يا مساوي با اوست يا مساوي نيست ، ولي اگر تعدّد و كثرتي در كار نبود ، تساوي و تفاوت هم نخواهد بود زيرا در اثبات يكي از دو امر ياد شده لازم است دو شئي موجود باشند تا با هم يا متساوي باشند يا متفاوت (ر.ک. جوادي آملي، 1375: صص77-76). بنابراين در شخصيت حقيقي و هويت­شناسي ذاتي و سرشتي آنها «انسانيت» ملاک و معيار است و تک سرشت هستند و در شخصيت حقوقي و هويت شناسي عَرَضي و اعتباري ريشه تفاوتها در «تناسب» است و مبناي آن آفرينش و طبيعت آنهاست که نشانه نقص و کمال يکي از آنها و برتري آنها با هم نيست (ر.ک. مطهري، 1378: ج19، ص175)؛ تا تساوي را بپذيرد و تشابه را نه (همان ص127). به همين


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری