• لیست فهرست خالی می باشد
/90

پژوهش های قرآنی، شماره 17 و 18، ص 118

شناخت در قرآن از نگاه مطهري

 

سيد محمد حسين مبلغ

 

تحقيق در ماهيت شناخت كه به آن شناخت شناسى يا اپيستمولوژى (Epistemology) نيز گفته مى شود شاخه اى از فلسفه است. واژه اپيستمولوژى را نخستين بار ج. ف . فريه در سال 1854 ميلادى به كار برد. او فلسفه را به دو بخش تقسيم كرد:
1. هستى شناسى (انتولوژى)

2. شناخت شناسى (اپيستمولوژى). (1)

در فرهنگ عربى، به اين واژه (علم المعرفة) يا (نظرية المعرفة) گفته مى شود. (2)

شناخت شناسى يا اپيستمولوژى، يا نظرية المعرفة، از خاستگاه، شالوده و اعتبار (شناخت) بحث مى كند؛ شناخت، يعنى علمِ يافتن و دانستنِ حقايق اشياء و پديده هاى محسوس و قابل درك با حواس، و نيز دست يافتن به كنه و حقيقت آن دسته از حقايق موجود جهان كه به طور مستقيم با حواس نمى توان به آن دست يافت. اپيستمولوژى مى كوشد تا توانايى انسان را در شناخت حقيقت و شيوه رسيدن به آن آشكار سازد و انسان را به توانمندى هايش در زمينه معرفت توجه دهد.

شناخت انسان از خود و موجودات جهان همواره دوگونه بوده است:

1. شناخت سطحى و پوسته اى كه نتيجه ارتباط آگاهانه ولى ابتدايى و حسى انسان با اشياء است، به طورى كه از حد انسان فراتر


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری