/90

فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 57، ص 182

    راه حل شهید مطهری

 

 

در راه حل ارائه شده به وسیلهی شهید مطهری از یك طرف تأكید بر عدم مغایرت میان موجبیت علّی با اختیار است و پذیرش قانون مذكور مستلزم نفی اختیار انسان نمیشود و از طرف دیگر ریشه و مبنای این استلزام در شبههی مذكور به نظر ایشان به تصور و تعریف نادرست از اختیار انسان برمیگردد.

از نگاه شهید مطهری - و استیس كه در بخش بعدی مطرح خواهد شد - تعریف نادرست از آزادی و اختیار انسان سبب تصور ناسازگاری میان اختیار انسان و قانون ضرورت علّی شده است. در جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم اشكال مذكور طرح شده و بدان پاسخ داده شده است. در راه حل ارائه شده به وسیلهی وی، ملازمهی میان قانون علّی و اختیار انسان نفی میشود و نفی قانون مذكور از اختیار انسان دفاعی نمیتواند به عمل آورد. ایشان همچنین میافزاید: «ضرورت علّی مؤید اختیار است و نفی آن مستلزم نفی اختیار میگردد

بنابر این تلقی شهید مطهری نسبت به مسألهی مغایرت قانون ضروت علّی با اختیار انسان عبارت است از یك راه حل دو جزئی. در جزء اول، اساسا ناسازگاری میان اختیار و موجبیت علّی نه تنها به منزلهی حفظ اختیار انسان نیست، بلكه مستلزم مقهور و مجبور بودن انسان است. در جزء دوم اشاره میشود كه اساسا تأكید بر قانون مذكور، تأكید بر اختیار و آزادی در عمل برای انسان است. لذا نفی قانون فوق عملی در خدمت به اختیار انسان نیست، بلكه ناخواسته اختیار را نفی میكنند. در توضیح این مطلب، ابتدا قانون مورد بحث باید درست فهمیده شود و در مرحلهی دوم وجود عنصر یا عناصری كه به واسطهی آن رفتار انسان اختیاری محسوب میگردد، نشان داده میشود. قانون ضرورت علّی بیان میكند حوادث عالم، از جمله رفتار انسانها، با توجه به علل تامه، به نحو ضروری واقع میشوند و انفكاكی میان علت تامه و معلول وجود ندارد. حال رفتار آدمی نیز از این قانون استثنا نمیپذیرد. تلاش كسانی كه به


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری