/90

فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 57، ص 181

    1 ) آموزههای دینی مانند علم الهی، قضا و قدر، توحید افعالی؛

 

 

2 ) علم تجربی، بحث از قطعیت و عدم قطعیت حوادث؛

3 ) فلسفه، بحث ضرورت علّی و معلولی كه حاكی از ارتباط ضروری میان علت و معلول است.

در تحقیق حاضر عامل اخیر از دیدگاه شهید مطهری و استیس مورد تحلیل قرار گرفته و در پایان نگاهی متفاوت نسبت به مسأله طرح خواهد شد.

طرح مسأله

از جمله عواملی كه برخی از جبر انگاران براساس آن، اختیار عملی انسان را نفی نمودند، به قانون ضرورت علّی و معلولی در فلسفه ناظر است. براساس این قانون، رابطهی میان علت و معلول رابطهی غیرانفكاكی و ناگسستنی است، به نحوی كه با تحقق علت تامه، معلول به نحو ضروری تحقق مییابد و اگر معلول وجود دارد، علت تامه نیز به نحو ضروری وجود خواهد داشت. بنابر قانون ضرورت علّی و معلولی، آنچه در جهان تحقق مییابد بدون وجوب و ضرورت نمیباشد و اگر حادثهای علت تامهاش محقق شد، ضرورتا رخ خواهد داد. از نظر فیلسوفان، این قانون استثنا پذیر نیست و حتی بر افعال انسان نیز اطلاق میشود.

با توجه به قانون مذكور شبههای كه قابل طرح میباشد عبارت است از اینكه «اگر حوادث عالم، از جمله رفتارهای انسان، به لحاظ علت تامه شان به نحو ضروری تحقق مییابند، چگونه میتوان از آزادی و اختیار انسان سخن گفت؟» اگر رفتار انسانها همانند حوادث عالم تابع قانون ضرورت علّی و معلولی باشد، و در صورت وقوع علت تامهاش به نحو ضروری واقع خواهد شد، انسان چگونه میتواند مختار و آزاد باشد؟ مغایرت میان موجبیت علّی با اختیار انسان، جوهرهی شبههی مورد بحث میباشد و در تحقیق حاضر پاسخ و راه حل شهید مطهری و استیس به مسألهی مذكور ارائه میگردد.


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری