/90

 

می كند با عنوان «مؤلف دانشمند كتاب راه طی شده» از آن نام می برد كه معتقد است خداشناسی منحصرا همان راه حس و طبیعت است.(8)

 

5 ـ نقد و بررسی اندیشه بدون نام بردن از صاحب اندیشه

 

یكی از نكاتی كه باید ناقد در هر نقدی همواره به آن توجه داشته باشد و هیچ گاه خود مرتكب آن نشود، در هم آمیختن انگیزه و انگیخته (نیت و نظریه نویسنده) است. ناقد باید سخن و اندیشه نویسنده را بنگرد و نگاه او به «ما قال» باشد، نه به «من قال».

 

استاد مطهری در نقد اندیشه های مخالف معمولاً به بررسی اندیشه می پردازد، بدون اینكه نامی از صاحب اندیشه ببرد. این نحوه برخورد با اندیشه های مخالف آثار مثبت فراوانی دارد. گذشته از اینكه ترویج صاحب اندیشه نیست، وقتی بررسی درست و كامل از اندیشه مخالف انجام می گیرد، حق در جایگاه خود می نشیند و نزد اهل ضمیر، مرجع خود را می یابد؛ برای نمونه استاد مطهری در كتاب جامعه و تاریخ در رد نظریه «مادیت تاریخ» از نظر قرآن می گوید:

 

«برخی روشنفكران مسلمان مدعی شده اند كه برخلاف نظریه ماركس، دو سیستمی بر مذهب نیز حاكم است».(9)

 

استاد مطهری در ادامه به نقد این نظریه روشنفكران می پردازد، بدون آنكه از صاحب اندیشه ای ذكری به میان آورد. آری، در نقد اندیشه نباید صاحب اندیشه نقد شود و نباید در نقد اندیشه كاری به اهداف و انگیزه نویسنده داشت و از سوء نیت او سخن گفت، چون نقد اندیشه با نقد صاحب اندیشه دو مقوله جداگانه است.

 

6 ـ پرهیز از مطلق گرایی

 

برخی در برخورد با اندیشه ها، همواره فقط خود را «حق» می دانند و دیگران را باطل. استاد مطهری این شیوه برخورد با دیگران را یكی از علل عمده موفق نشدن مردم در اصلاح جامعه می داند و می نویسد:

 

«یكی از علل عمده عدم موفقیت ما مردم در اصلاح جامعه خود، همین است كه هر فردی آن گاه كه به خودش نگاه می كند و به اعمال خودش نظر می افكند، عینك خوش بینی به چشم می زند، و آن گاه كه به دیگران و اعمال دیگران نظر می كند، عینك بدبینی و بدگمانی و نتیجه این است كه هیچ كس شخص خود را تقصیر كار نمی داند و چنین می پندارد كه تقصیر متعلق به دیگران است».(10)

 

این نوع نگرش به اندیشه های مخالف، گذشته از نشان ضعف اخلاقی در متصف


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری