/90

اندیشه، شماره 2، ص8

    و نظایر آن از روشهای علم جامعهشناسی استفاده میكنند. در اینجا نیز پاسخ به سؤالات یاد شده دانشی را به وجود میآورد كه آن را جامعهشناسی دین مینامند. به همین قیاس بررسی آثار و لوازم باورهای دینی، با صرف نظر از صدق و كذب آنها، بر روی مقولات پیش گفته، دانشهای میان رشتهای مختلفی را به وجود میآورد كه در تكون آنها چنانكه ملاحظه كردیم، بیش از یك رشتهی علمی دخیل است.

«الهیات و فلسفهی دین» هم كه دو رشتهی مطرح و پرطرفدار در روزگار ماست و سر و كار آنها، برخلاف دانشهای قبلی، با صدق و كذب مدعیات دینی است، از جمله دانشهای معنون به دین پژوهی هستند كه در تكون آنها بیش از یك رشتهی علمی سهیمند و از این رو هر دو متعلق به قلمرو مطالعات میان رشتهای دین هستند. فلسفهی دین و الهیات، از آن حیث كه هر دو افزون بر گزارههای دینی به پیش فرضهای گزارههای دینی و همین طور لوازم منطقی(6)آنها نیز میپردازند، با هم اشتراك دارند؛ اما از این حیث كه فلسفهی دین یكی از شاخههای فلسفه محسوب میشود و روش داوری در آن، روش عام فلسفه، یعنی روش عقلی - استدلالی است، و غایت آن نیز همانند شاخههای دیگر فلسفه، تحری حقیقت، یعنی سیر آزاد عقلانی جهت رسیدن به حقیقت است؛ و الهیات اولاً همواره به صورت مضاف استعمال میشود و مضاف الیه آن دین علیالاطلاق یا دین خاص و یا مذهبی از مذاهب است(7)؛ ثانیا غایت آن نه تحری حقیقت، بلكه دفاع از دین است؛ ثالثا كثیر الموضوع است و در قلمرو آن به تناسب آموزههای دینی و مفاهیم مأخوذ در آنها و همین طور به تناسب نوع شبهاتی كه متوجه دین است، از موضوعات مختلف سخن به میان میآید(8؛) رابعا كثیر الروش است و به همان دلیل كه در «ثالثا» آوردیم، الهی دان برای تبیین آموزههای دین خود و همین طور برای دفع شبهات از روشهای متعدد و در واقع از همهی روشها مدد میجوید(9)؛ با هم اختلاف دارند. افزون بر قلمرو مشترك الهیات و فلسفهی دین، كه موجب پدید آمدن مسائل مشترك فراوانی


صفحه:
کتابخانه دیجیتال بنیاد شهید مطهری